اين چهره که با صفت »کبير« و »بنيانگذار ايران نو« ياد مي شد، پس از انقل ب اسل مي تبديل به يک ضدقهرمان شد؛ کسي که با کودتا روي کار آمد، با ترفندهاي سياسي و پشت هم اندازي به رياست وزراء رسيد، با توسعه ارتش ، قدرت خود را گسترش داد، تا حدي که تخت پادشاهي را از قاجار گرفته و به نام خود کرد.
طبيعي بود که پس از انقل ب ايران که بنيادش بر آيين اسل م قرار گرفته بود، اقدامات دين ستيزانه رضاشاه بيش از ديگر رفتارهاي او در افکار عمومي و پژوهش هاي تاريخي به سنجش کشيده شود؛ با وجود اين براي شناخت اين پديده به سراغ نقلي از يک ديپلمات کارکشته مي رويم که در دوره اي خاص تأثير بسزايي در امور سياسي ايران داشت : سر پرسي لورن ، وزير مختار انگليس در تهران .