چکیده:
هدف پژوهش حاضر تبیین مراحل تعلیم و تربیت با توجه به دیدگاه ابنسینا در باره نفس است. روش مورد استفاده در این پژوهش که پژوهشی کیفی و موردی است، روش توصیفی – تحلیلی است. در این پژوهش که مراحل تعلیم و تربیت با توجه به سیر تکاملی نفس تعیین گردید، سه مرحله تمهید؛ اعتدال و اعتلا؛ مرحله ملکوتی برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته شد. مرحله تمهید که شامل مرحله نفس نباتی، حیوانی و انسان بالقوه (عقل هیولانی تا بالفعل) است از دوران پیش از تولد آغاز می شود و تا بلوغ صوری ادامه مییابد. دومین مرحله که شامل انسان بالقوه (عقل هیولانی تا بالفعل) و انسان بالفعل (حصول کلیه معقولات ثانی) است از 15 سالگی آغاز می شود و به دلیل فزونی عقل از 40 سالگی به بعد، پایانی برای این مرحله لحاظ شده است. مرحله ملکوتی که مرحله انسان بالفعل در معنای تام آن و وصول به مرتبه عقل بالمستفاد است، مرحله نهایی تعلیم و تربیت شناخته شد که متناظر با هدف غایی نظام فلسفی ابنسینا یعنی دستیابی به سعادت حقیقی است. نتایج همچنین حاکی از آن است که ابنسینا با معطوف ساختن توجه به شروع تربیت پیش از تولد، تادیب و تربیت اخلاقی کودک از پایان دو سالگی و... نظام تعلیم و تربیتی مادامالعمر متشکل از نظام رسمی و غیررسمی را پایه گذاری نمود.
خلاصه ماشینی:
ابن سينا در اشارات عقل عملي را قوه اي دانسته که نفس به واسطة آن به تدبير بدن مي پردازد و بيان مي کند که عقل عملي نيروي کارهاي جزئي را که انجام دادن آن بر آدمي واجب است را از مقدمات بديهي و مشهور و تجربي بيرون مي آورد تا به هدف هاي اختياري که دارد برسد؛ و در اين کار به ملاحظة رأي کلي از «عقل نظري » کمک مي گيرد تا به جزئي برسد (همو، الاشارات و التنبيهات ، ج ۲، ص ۳۵۲).
وصول به اين مرتبه که مرتبة مستقيم و بدون واسطه مشاهدة معقولات است ، متناظر با دستيابي به سعادت حقيقي است که غايي ترين هدف نظام فلسفي ابن سينا مي باشد، چرا که با دستيابي انسان به سعادت حقيقي که همان رسيدن به مقام قرب و سدره المنتهي تحت عرش رحماني است ، جميع حقايق براي آدمي منکشف مي شود، حقايق را به نظر بصيرت مي نگرد، موجودات عالم علوي را مشاهده مي کند و حواجب و وسائط ميان او و معشوقش و معشوق تمام موجودات که به سوي او ۱۵۴ در حرکتند، بر طرف مي گردد (همو، رسائل ، ص ۲۷۶- ۲۷۵).
تعليم و تربيت از تولد تا بلوغ صوري (مرحله نفس حيواني ) از ديدگاه ابن سينا مبدأ معرفت اشيا حس است (همو، التعليقات ، ص ۸۲) و نفس ابتدا صور منطبع در ماده را با حفظ همة عوارض و لواحق به واسطة قواي حسي انتزاع مي کند و اين صور که داراي وضع و کم و کيف مشابه با محسوسند، در محل مادي حلول مي کنند و سپس در مرحلة بالاتر صور خيالي بدون عوارض و لواحق مادي تجرد تام از ماده حاصل مي کند، به گونه اي که پس از زوال و غيبت ماده نيز باقي خواهند بود (همو، المبدأ و المعاد، ص ۱۰۳).