چکیده:
یکی از چهرههای برجسته و شاخص ادبیات امروز ایران، «قیصر امین پور» است که در حوزهها و قالب های مختلف شعری طبع آزمایی کرده اسـت . او شـاعر منتقـدی است . اشعار او به هر میزان از دهة شصت با «تنفس صبح » (١٣٦٣) به دهة هفتاد با «آینه های ناگهان » (١٣٧٢) و از آن به دهة هشتاد با «گل ها همه آفتابگردانند» (١٣٨١) و «دستور زبان عشق » (١٣٨٦) نزدیک می شود، در بردارنـدة نـوعی نقـد اجتماعی با مایه های فلسفی است . در این میان، نویسنده در نظر دارد با توجه بـه تحول گفتمانی و ژرفساختی اشعار امین پور در این سه دوره، مسئلة اعتـراض را که یکی از درگیریهای ذهنی شاعران و نویسـندگان از گذشـته تـاکنون بـوده و انسان معاصر هم با توجه به مسائل پیرامون خـود مبـتلا بـه آن اسـت ، در چهـار بخش ماهیت و ماهیـت شناسـی اعتـراض، وجودشناسـی ، غایـت شناسـی و شـان اخلاقی اعتراض و تحلیل بررسی کند.
Qeysar Aminpour is one of the most famous and distinctive artists of Iran’s Contemporary Literature who had tried to compose poem in different areas and poesy forms. He is a critical poet and his poems involves social criticism with philosophical background from 1980s with “Morning Breathe” (1985) to 1990s with “Sudden Mirrors” (1994) and 2000s with “Flowers are all Sunflowers” (2001) and “Grammar of Love” (2008). Among all theses، and based on discourse and deep structure changes of Qeysar Aminpour poems in these three periods، author attempts to analyze the Protest issue which is one the mental problems of poets and authors from past to now and contemporary human is involved with it based on his/her surrounding issues in 4 sections of nature، naturology of Protest، existentialism، teleology، and moral grandeur and dignity of Protest.
خلاصه ماشینی:
» (همان: ١٦٥) او هر از گاهی از خدا نیز گله مند است ، کاری که پیش از ایـن در دورة اول شـعری او دیده نمی شود یا کمتر به نظر می رسد: شکوه از هرچه و هر کس به خـدا کـردم گله از کـار خـدا را بـه کـه بایـد گفـت ؟ (همان: ٢٢٦) او به دردهای پیاپی که در طول یک سال گریبانش را گرفته ، معترض اسـت و گـویی در طول یک سال به اندازه صد سال درد و مصیبت دیده است : هــر دم دردی از پــی دردی ای ســال با این تن نـاتوان چـه کـردی ای سـال؟ رفتی و گذشـتن تـو یـک عمـر گذشـت صــد ســال ســیاه بــر نگــردی ای ســال (امین پور، ١٣٩٠الف : ٢٢١) گاهی از اینکه غم و اندوه به عنوان یک ارث همیشگی برای ما نهاده شـده و فرصـتی برای شادی وجود ندارد، از آن بـه عنـوان یکـی از دردهـای گریزناپـذیر یـاد مـی کنـد و معترضانه در دورة سوم شاعری خود اینگونه شکوه می کند: هفــت پشــت مــا، از نســل غــم بودنــد ارث پــــدر مــــا را، انــــدوه مــــادرزاد (همان: ٢١٢) اعتراض اجتماعی اعتراض اجتماعی همان اعتراض به وضع موجود جامعه یا نهادهای اجتماعی ماننـد: «خانواده، اقتصاد، سیاست ، تعلیم و تربیت ، حقـوق، اخـلاق و مـذهب »، (گرجـی ، بـا انـدکی تصـرف ، ١٣٩٠: ١٥١ و ١٥٢) در زمان و مکان خاص است ؛ مکانها و وقایعی که ما هر روز به صورت عینی و ملموس با آنها در ارتباطیم .