چکیده:
امروزه تمامی نظریهپردازان سازمانی اذعان دارند که جهت حضور مستمر و پایدار در عرصه رقابت جهانی، سازمانها
باید حول محور علم و دانش فعالیت نمایند. انفجار دانش و رشد روزافزون فناوری اطلاعات، پدیده اینترنت و مسأله
جهانی شدن، از عوامل کلیدی مؤثری هستند که در راستای انتقال به جامعهای مبتنی بر علم و دانش و آگاهی حرکت
مینمایند. افزایش قابلیتها و توان مهارتهای کاری از طریق بهرهگیری خردمندانه از فناوری اطلاعات در آینده
عاملی حیاتی برای شرکتها و صنایع بشمار خواهد آمد. اینک، دانش، مهمترین پدیدهای است که یک شرکت میتواند
کسب کند و آن را گسترش دهد.
مدیریت دانش، بیش از آنکه نوعی تفکر درباره چگونگی اداره یک سازمان باشد، نوعی
دارایی راهبردی برای افراد و سازمانهاست. با اطمینان میتوان گفت که پایه و اساس
مدیریت دانش در یک دوره کوتاه مدت، به بهرهبرداری بهینه از اطلاعات قابل دسترسی و
منابع موجود منجر خواهد شد؛ در حالیکه در دورههای بلندمدت نیز قادر است پیشرفت و
توسعه سازمانی را برای آیندهای مطمئن تقویت نماید. مدیریت دانش به عنوان نیازی
استراتژیک، برای تمامی سازمانها در هزاره سوم مطرح است. هم اکنون سازمانها و
مؤسسات آگاه شدهاند که مدیریت دانش، «چیزی» بیش از
دستیابی اتفاقی به دانشی یکپارچه و جامع است. مدیریت دانش را میتوان توانایی تبدیل
دادهها به اطلاعات و همچنین اطلاعات به دانش تعبیر نمود و مدیران باید به این امر
واقف گردند که اجرای مدیریت دانش در سازمانی که با فناوری اطلاعات در تعامل است،
فواید استراتژیک بیشماری به دنبال خواهد داشت. در این مقاله تلاش شده است با نگاهی
جامع به مدیریت دانش و نقش آن در بهبود عملکرد و اثربخشی سازمان، به اهمیت «فرهنگ»
در اجرای این الگوی استراتژیک در سازمانهای کنونی پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"با اطمینان میتوان گفت که پایه و اساس مدیریت دانش در یک دوره کوتاه مدت، به بهرهبرداری بهینه از اطلاعات قابل دسترسی و منابع موجود منجر خواهد شد؛ در حالیکه در دورههای بلندمدت نیز قادر است پیشرفت و توسعه سازمانی را برای آیندهای مطمئن تقویت نماید.
در اینجا لازم به ذکر است که مدیریت دانش در بعد اجرایی نیازمند عوامل ذیل میباشد: ـ درک و پذیرش ارزش اطلاعات و دانش به عنوان یک ابزار استراتژیک؛ ـ وجود گروه مدیریتی قوی که نسبت به اجرای مدیریت دانش وفادار باشند؛ ـ ایجاد و بسط فرهنگ پذیرش تغییرات در سازمان؛ ـ ایجاد انگیزه (درونی و بیرونی) جهت بهبود مستمر عملکرد در کارمندان؛ ـ تمایل به درگیر کردن کارمندان در فرآیند کار: ـ اعتقاد به اینکه کارمندان از توانائیهای بالقوه خود بطور کامل بهرهبرداری نمینمایند.
انواع استراتژیها در مدیریت دانش صاحبنظران، یک روش متحدالشکل را برای مدیریت دانش تعقیب نمینمایند، بلکه از دو استراتژی متفاوت در این زمینه بهره میگیرند که عبارت است از: الف) استراتژی کدگذاری (15) : در این استراتژی که بر شیوه کامپیوتری تمرکز دارد، دانش در پایگاه اطلاعاتی ذخیره و به رمز تبدیل میگردد، تا افراد سازمان بتوانند در زمان نیاز به سرعت به این اطلاعات دسترسی یابند و آن را مورد استفاده قرار دهند.
2. Karl, Kalseth,"Knowledge management from a business strategy PersPective",Jornal of FIDreview, Vol. 1,No. 37-41.
G. Bhatt,"A reason based Perspective of developing organizational capabilities For business transformation",Knowledge and Process management, Vol. 7,No. 2,(2000).
"what is your strategy for knowledge management", Harvard Business Review,Vol. 68."