چکیده:
ادریس بن عبدالله از سادات حسنی و نوادگان امام حسن مجتبی× در سال 169 قمری بعد از شرکت در قیام خونین حسین بن علی، مشهور به صاحب فخ، متواری شد و به سوی مغرب رفت. وی در مغرب اسلامی در مراکش و قسمتی از الجزایر کنونی، اولین دولت مستقل شیعی را تشکیل داد که به نام او موسوم شد و در مدتی کوتاه، تمدنی را در مغرب پایه گذاری کرد؛ تمدنی که هرچند عمری کوتاه داشت، آثار فرهنگی آن تا امروز باقی مانده است. به دلایل مختلف و با گذشت زمان، در گرایش مذهبی ادریس و جانشینان او ابهام ایجاد شد. با بررسی این مسئله در مقاله حاضر روشن می شود که هرچند با قطعیت نمی توان درباره مذهب آنها اظهارنظر کرد، اعتقاد به امامی بودن ادریس و فرزندانش قوت بیشتری دارد و در مقابل، هیچ سند قطعی بر غیرامامی بودن ایشان در دست نیست.
As a Saadat of Hassani and descendants of Imam Hasan Mojtaba، Edris Ibn Abdollah، after taking part in the uprising of Hossein Ibn Ali، famous for being endowed by Fakhkh، ran away and went toward west. In Islamic Morocco and a part of the present Aljeria، established the first independent Shiite government which was named after him and he founded a civilization in Morocco. Although a civilization with a short life، its cultural effects have been remained to the present time. Various reasons and passage of time led to uncertainty in Edris religious tendencies as well as his successors. Investigation of the problem in this paper reveals that although it could not be possible to express definite opinions about their religion، it is more likely that Edris and his descendents were Imami believers while there is no certain evidence available against this idea.
خلاصه ماشینی:
"» (اسماعیل، 1409: 63) جمله اخیر شبیه گفتار کسی نیست که خود را لایق امامت بر مردم بداند و بالعکس شبیه گفتار کسی است که بهعنوان نماینده فرد دیگری عمل میکند؛ اما پرسش این است که او امانت کدامیک از اهلبیت را حمل میکرد و قرار بود آن را به کدامیک از ایشان بسپارد؟ با توجه به اینکه از یکسو زیدیه در آن دوران، امام بنامی ندارد، دعوت برای امام زیدی منتفی به نظر میآید؛ ولی از سوی دیگر در تاریخ آمده است که امام صادق× نسبت به زید فرمود: «اگر عمویم پیروز میشد، امانت را به اهلش بازمیگرداند»؛ لذا در مورد ادریس، شاگرد امام صادق× این احتمال قوت میگیرد که مانند زید به امام معصوم زمان فرامیخواند و از آنجا که امام در معرض خطر بود، از افشای نام حضرت خودداری میکرد.
علاوه بر اینکه وی پسر عبدالله بن حسن است که اختلاف او با امام صادق× آشکار است و به داشتن گرایش غیر امامی شهرت دارد؛ ولی آیا این شواهد کافی است؟ به نظر میرسد با توجه به نکات ذیل، این شواهد برای اثبات زیدی بودن ادریس نهتنها کافی نیست، که گاهی برخلاف مدعا دلالت دارد: الف) اگر خواسته شود گرایش مذهبی عبدالله بن حسن را از خبر «ابواء» به دست آورد، باید ادعای مخالفت وی با اندیشه امامی مورد قبول قرار گیرد؛ زیرا در آن محل وی امام صادق× را به حسادت متهم کرده است؛ (اصفهانی، بیتا: 173 ـ 172) ولی از سوی دیگر میدانیم وی جزء کشتهشدگان زندان هاشمیه است که در سال 146 قمری در آن زندان از دنیا رفته است (همان: 132) و شهدای آن به استناد روایتی از امام صادق× از جدش امام حسین× مورد تجلیل قرار گرفتهاند."