چکیده:
بروز بحران مالی بین سالهای 2007ـ2009 یکی از مهمترین وقایع اقتصادی چند دهة گذشته بوده است. جریانهای غالب تفکر اقتصادی (کینزی و نئوکلاسیکی) با اتکا به مبانی مکتب فکری خود، نظریههای گوناگونی در توضیح آن ارائه نمودهاند. این بررسیها به سبب در نظر نگرفتن ملاحظات نهادی نظام اقتصادی، از جمله نقش خلق اعتبار، قادر به تبیین ریشههای اصلی بحران نیستند. بنا به فرضیة مقاله،خلق اعتبار در نظام بانکداری متعارف، نقشی اساسی در ایجاد بحران مالی دارد. برای ارزیابی این ادعا، پس از معرفی انواع بحران مالی، تأثیر فرایند خلق اعتبار بر شکلگیری چرخههای مالی، بررسی شده است. الگوی نظری استفاده شده یک الگوی رشد اقتصادی در بردارندة واسطههای مالی (بانکها) است که با افزودن بخشهای پولی و بانکی، بر الگوی رشد اقتصادی فرانک رمزی بنا شده است. این الگو از طریق نظریة «کنترل بهینه» به طور صریح، تحلیل شده است و پویاییهای بروز ادوار تجاری و بحران مالی با استفاده از آن تبیین خواهد شد. بر اساس یافتههای پژوهش، «خلق اعتبار» و «ارزشهای غیر واقعی»، اصلیترین و مهمترین علت بروز بحرانهای مالی است. از این رو، لازمة جلوگیری از بحران مالی، ابتنای نظام مالی بر ارزشهای واقعی است؛ امری که در بانکداری اسلامی بدان توجه شده است.
The occurrence of financial crisis between 2007-2009 is one of the most important economic events in the past decade. The main streams of economic thought (keynesian and Neoclassical) have developed different theories by resting upon their own intellectual school's principles. Because of their disregard of the institutional considerations of economic system، such as the role of creation of these studies validity، are not able to explain the main roots of crisis. This paper sees the creation of credit in a standard banking system has a basic role in creating a financial crisis. For evaluating this claim، first، the kinds of financial crisis are made known، and then the effect of the process of creating credit on the formation of financial circles is discussed. The theoretical model which is used is an economic growth model concerned with financial intermediaries (banks)، which is established by means of adding monetary and banking sectors to Frank Ramzi's economic growth model. This model has been explicitly through optimum control theory solved and the dynamics of business trades and financial crisis will be explored. The research findings indicate that credit creation and unreal values are the main reasons of financial crisis. Therefore، the prerequisite for overcoming a financial crisis is the reliance of financial system on real values: an issue which is observed by Islamic banking.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به توضیحات بالا، در بخشهای بعد با استفاده از یک الگوی نظری رشد اقتصادی پولی شامل بانکهای تجاری و رویههای بانکداری سایه، فرایند مزبور تبیین و بحث خواهد شد: فروض، ساختار و تحلیل الگو با توجه به تعریف ارائه شده برای اعتبار بانکی و ارزشهای غیرواقعی، به منظور الگوسازی تأثیر اعتبار بانکی بر نوسانها و بیثباتی نظام مالی، پویاییهای حجم سرمایة سرانه (بخش حقیقی) در چارچوب یک الگوی اقتصاد پولی، که در آن بانکها نقش اساسی ایفا میکنند، الگوسازی میشود.
علاوه بر این، چون خانوارها تمام پول دریافتی از بنگاهها را دوباره در بانک سپردهگذاری میکنند، حجم سپردهها در هر حال، مساوی مجموع پول قانونی و ماندة اعتبارات بانکی است: = + (5ـ4) بنابراین، تابع هدف بانکها به شکل ذیل خواهد بود: max 1 − − (5ـ5) بانک، تابع هدف بالا را نسبت به قید ذیل حداکثر میکند: 1− − ≤0 (5ـ6) بر این اساس و با توجه به رقابتی بودن صنعت بانکداری، شرایط تعادل بازار اعتبار به صورت ذیل خواهد بود: = 1− , (5ـ7) = 1− (5ـ8) بر اساس رابطه (5ـ7)، بانکها و واسطههای مالی همواره حداکثر حجم اعتبار قابل عرضه را ایجاد و به متقاضیان آن عرضه میکنند.
علاوه بر این، با وجود نظام بانکداری سایه، خلق اعتبار (ارزشهای غیر واقعی) بسیار پرنوسان میشود و به تبع آن، نوسان و بیثباتی نظام مالی و اقتصادی نیز افزایش خواهد یافت، به گونهای که با بروز تکانههای کوچک منفی و مثبت برونزا، متغیرهای اساسی اقتصاد نوسانهای بزرگی را تجربه کرده، ادوار یا چرخههای تجاری و مالی شکل پرنوسان خواهند گرفت."