چکیده:
هدف اصلی این مقاله، تبیین پدیده کتاب سازی و کتاب نویسی در کشور است. در همین راستا، ضمن تشریح اهمیت مفاهیمی همچون تالیف و نویسندگی به بسط و گسترش دامنه مفهومی پدیده های کتاب سازی و کتاب نویسی، کتاب تالیفی و کتاب تقلبی، مولفان و نامولفان، و استادان و نااستادان نیز پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
در پاسخ به این پرسش که آیا اهل علم همان طور که استادان را از نااستادان جدا می کنند، قدرت تشخیص مؤلفان از نامؤلفان و کتاب های تألیفی از کپی - پیستی را دارند، باید گفت جامعه علمی قدرت تشخیص سره از ناسره را به خوبی دارد، تفاوت میان کتاب تصنیفی ، تألیفی ، و تقلبی را خوب می داند، می داند کدام نویسنده کتاب ساز است و کدام یک کتاب نویس .
نویسنده دیگری که دوست ناشرم نیک درباره آثار او سخن گفت و از اعتبارش نزد ناشران و خوانندگان فراوان صحبت کرد، عبدالحسین آذرنگ است ، نامی آشنا در حوزه های چاپ و نشر و تاریخ علم .
آن ها نویسندگان سطحی نگر را از نویسندگان ژرف نگر خوب تمییز می دهند و می دانند بندبند کتابی که مطالعه می کنند، کار مؤلف است یا خدای ناکرده او کتاب نویسنده غیرایرانی را در برابر چشمان تیزبین خود قرار داده و بسان ماشین ، به ترجمه آن پرداخته و در نهایت نام مبارک خویش را با واژه »مؤلف « مزین کرده است و همه جا با اقتدار از رنج های نابرده در تألیف کتاب سخن می راند.
به نظر می رسد پس از یک دهه مطالعه و تحقیق و بررسی نقدهای منتشرشده فارسی ، بررسی متون تألیفی فارسی با رویکرد تقلب و سرقت علمی ، گونه شناسی تقلب و سرقت علمی در کتاب های فارسی ، بررسی وضعیت مراکز خیابانی تولید علم ، طرح و بسط مفهوم پول شویی در علم و غیره ، می توان با اسفندیاری هم رأی ، همدرد، همراه و همگام شد و با اطمینان گفت این توصیف و تعبیر بسیار ظریف و نکته سنج این عارف نامی و ماندگار درباره مؤلفان و نویسندگان کتاب های فارسی امروزی نیز صادق است .