چکیده:
دوره تقریبا ناشناخته اشکانیان علیرغم زمان طولانی حکومت این سلسله در تاریخ
ایران سرشار از ابهام و تناقض است و هنوز به طور شایسته مشکلات آن حل و رازهای آن
گشوده نشده است. تولد حضرت مسیح (ع) بطور مستقیم با این مقاله ارتباط ندارد اما
نقطه عطفی است از لحاظ زمانی، که تقریبا در نیمه حکومت چهارصدوهفتادوپنج ساله
اشکانی قرار دارد و هم در این زمان است که جمهوری روم پس از گذر از مقاطع مختلف
سیاسی و اعصار متفاوت و متشنج چون جمهوری کنسولی، دیکتاتوری نظامی، (تریوم
ویرای)[1] اول و دوم وارد عصر (پرینسی پات)[2] شدهاست و تحت شرایط خاصی بوسیله
(اوکتاویوس)[3] به فضای امپراتوری وارد میشود. این نقطه عطف برفراز دو مقطع تاریخی
جامعه اشکانی قرار دارد. نیمه دوم قرن اول قبل از میلاد و نیمه اول قرن میلادی. در
قسمت اول مبارزات دولت استعماری روم علیه ایران پارتی به شکلی کاملا نظامی و
سلطهجویانه به نمایش نهاده میشود و ناکامیهای (کراسوس)[4] و شکستهای حقارتبار
(مارک آنتونی)[5] سبب تغییر سیاست امپراتوری روم نسبت به حکومت پارت میشود و در
همین نقطه عطف، دو واقعه مهم در ایران و روم رخ میدهد. اولا روم به سوی امپراتوری
نیل میکند و اولین امپراتور آن به نام (اکتاویوس) با لقب (اگوست) بر تخت امپراتوری
مینشیند و ثانیا این امپراتور، سیاست جدیدی را که هدف آن بر دیپلماسی محیلانهای
قرار گرفتهاست، برای تسلط بر ایرانپارتی و آن هم از طریق غیرجنگی آغاز میکند و
فرهاد پنجم و مادرش (ملکه موزا) بر تخت سلطنت پارت مینشینند و عوامل اجرای
سیاستهای امپراتور (اوکتاویوس) شده و زمانی که فرهادک در مورد مسئله ارمنستان با امپراتور اختلاف نظر
پیدا میکند، از مسند قدرت به طرز مرموزی کنار گذاشته میشود. آنگاه نیمه دوم این
سیاست رندانه روم، یعنی پنجاه سال اول قرن اول میلادی آغاز میشود و بار دیگر جامعه
ایران پارتی، ملعبه دست سیاست روم قرار میگیرد.
در این مقاله بهرغم ضعفهایی که از لحاظ دسترسی به منابع- قطعا محدود- دارد سعی
شدهاست نگاهی دوباره بر فضای این روابط و شرایط موجود آن افکنده شود.
خلاصه ماشینی:
"اما این سرانجام سیاسی ایشان، پس از تحت فشار قرار گرفتن توسط دو نیروی پارت در شرق و روم تازه به دوران رسیده در غرب بود و مبارزات ایرانیان (پارتیان) علیه فرهنگ و سلطه سلوکیان از مدتها قبل از آن به سال 250 ق م توسط دو برادر دامدار از اهالی هیرکانیا (ناحیهای در شرق ایران) و از مجموعه قبایل (پیرنی)[13] و در سرزمین پارت شروع شد و این مبارزه علیرغم برتریهای نظامی سلوکیان، بعلت آمادگی فرهنگی ایرانیان برای مبارزهای مستمر و پیگیر، سرانجام به نتیجه رسید و دولت پارت پدید آمد و سازمان یافت و مبارزاتی پرشور علیه سلطه بیگانه انجام گرفت که به راستی برخی بهتانگیز و درخور توجهی بیش از آنچه بود، میباشد.
" (ن) قضاوت مرحوم حسن پیرنیا (مشیرالدوله) در مورد فرهادک چنین است: "یکی از جهات نارضامندی پارتیان از فرهادک این بود که از ارمنستان صرفنظر کرد، حال آن که در زمان مهرداد دوم1، دولت پارت نظر خاصی به این سرزمین داشت و میخواست آن را چون سنگری در مقابل روم، در تحت نفوذ خود نگهدارد و این موضوع وضع فرهادک را در ایران مشکل و بالاخره شورشی برضد او روی داد و پس از زدوخورد مختصری او را از سلطنت خلع نموده و کشتند ..."