چکیده:
ذیل آیۀ هفتم سورۀ حجرات: «... واعلموا أن فیکم رسول الله لو یطیعکم فی کثیر من الأمر لعنتم و لکن الله حبب إلیکم الایمان و زینه فی قلوبکم و کره إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان أولئک هم الراشدون» روایتی به دو طریق وجود دارد که یکی را کلینی در کتاب «کافی» آورده و دیگری در تفسیر منسوب به علیبن ابراهیم قمی ذکر شده است و در آن مقصود از کلمۀ «ایمان» در آیۀ مزبور، حضرت علی (ع) و مقصود از «کفر»، «فسوق» و «عصیان»، خلفا دانسته شده است. چون در برخورد با اینگونه روایات که ناظر به معانی بطنی و تأویلی آیات قرآن هستند، باید با احتیاط بیشتری برخورد کرد تا مبادا روایت ناصحیحی به معصومان (ع) نسبت داده شود یا روایتی که بهطور یقینی از معصوم (ع) صادر شده است، از روی بیدقتی و عدم تحقیق و تفحص لازم طرد شود، در این مقاله در صددیم نشان دهیم که علاوه بر نقد متنی، شاید نقد سندی اینگونه روایات نیز در تشخیص روایات صحیح از غیر آن کارساز باشد. از اینرو، در این پژوهش پس از مشخص کردن استنادات روایت، به کاوش در رجال سندها پرداختهایم و نشان داده شده که سند این روایت بهدلیل وجود برخی غالیان مشهور در آن ضعیف است. سپس، محتوا و دلالت روایت با بهرهگیری از معیارهای نقد محتوایی بررسی و مشخص شده که از حیث محتوا نیز این روایت در چالش جدی با برخی از دیگر روایات و سیرۀ عملی اهل بیت (ع) است.
خلاصه ماشینی:
"اینک چند نمونه از روایات «حب و بغض »: / الف ) یونس بن خباب از امام باقر نقل میکند که فرمود: «حب [امیرالمؤمنین ] علی [بن / أبیطالب ] إیمان و بغضه نفاق ؛ دوست داشتن علی عین ایمان و دشمنی و نگهداری کینـۀ او در دل نشانۀ نفاق است »؛ سپس این آیه را قرائت کرد: «و لکن الله حبـب إلـیکم الإیمـان و زینه فی قلوبکم [و کره إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان أولئک هم الراشدون فضلا من الله و نعمۀ]» (فرات الکوفی، ١٤١٠: ٤٢٨).
د) در روایتی معاویه عجلی و ابراهیم احمری نقل میکنند که در گفت وگـویی کـه بـین امام باقر و فردی به نام «زیاد الاحلام »١ اتفاق افتاد، امام به زیاد فرمود: آیا دین جز حب / و بغض است ؟ سپس این آیه را تلاوت کرد: «و لکن الله حبب إلیکم الإیمان و زینه فی قلوبکم و کره إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان ...
/ فرد ضعیفی دانسته (الطوسـی، ١٤١٧: ٣٠٧) و کشـی طبـق روایتـی از امـام بـاقر فرقـۀ سرحوبیه ١ را به وی نسبت میدهد (الطوسی، ١٤٠٤، ج ٢: ٤٩٥) آیت الله خویی بـه دفـاع از او برخاسته است و میگوید: «اینکه او زیدی است ، اشکالی در وثاقت او ایجـاد نمـیکنـد؛ / تغییر عقیده دادن وی نیز در زمان امام باقر نبوده ، بلکه هفت سال بعـد از شـهادت وی، / زمان خروج زید بوده است ؛ بنابراین ، امام باقر چگونـه مـیتوانـد چنـین نسـبتی بـه او بدهد؟ از این رو وی فردی ثقه و مورد اعتماد است ؛ در پایان اعتماد شیخ مفیـد و علـیبـن ابراهیم بر او را، مؤید دیدگاه خود میداند» (الخـویی، ١٤١٣، ج ٨: ٣٣٣)."