چکیده:
آن چیزی که زندگی را معنادار میکند کدام است؟ فلسفۀ حیات چیست؟ رابطۀ هدف از زندگی و معنای زندگی چگونه تبیین میگردد؟ امام علی7 که مسیر پرفراز و نشیب زندگی را با پیروزی طی کرده است، چگونه به این سؤالات پاسخ میدهد؟ شوق امام علی7 به مقولۀ مرگ چگونه با معناداری زندگی در نگاه او سازگار است؟ این نوشتار در پی آن است که پس از مفهومشناسی مختصر، ضمن تبیین نسبت هدف زندگی با معنای زندگی و اشارهای اجمالی به نظریات اندیشمندان غربی در باب معناداری زندگی، مراد امیرمؤمنان7 را در نگاه به سطح والای حیات، با وفاداری به اصل معناداری زندگی و در پرتو خداباوری، نشان دهد و روشن کند که زندگی تنها در راستای طرح هدفمند آفرینش، که طرحی الهی است، معنا پیدا میکند تا حدی که شوق به مرگ نیز جزئی از زندگی میگردد.
خلاصه ماشینی:
"در مقابل، «برای یک طبیعتگرا، زندگی بامعنا میتواند از شیوههای بودن و عمل کردن در این جهان، مطابق با آنچه علم میگوید، حاصل آید» (متز، 1382: 267-268) و ضرورتا به وجود شرایط خاصی که فراطبیعتباوران مدعیاند نیازی نیست، بلکه برخی منتقدان نظریۀ خدامحور معتقدند محقق ساختن طرح خدا و باور به نظریۀ هدف الهی سبب نفی خیر محض و قدرت محض بودن خدا میشود و نمیتواند زندگی را معنادار کند.
در مورد نسبت بین این دو مقوله باید گفت که مقولۀ «معنای زندگی» با «هدف آفرینش» متفاوت است، زیرا وقتی از هدف زندگی بحث میشود، نگرش انسان غایتشناختی است، یعنی آدمی در پاسخ به سؤال هدف از آفرینش در پی فلسفۀ حیات به عنوان علت غایی است.
مولای متقیان علی7 خداشناسی و خداباوری را امری فطری میداند و میفرماید: اگرچه برای درک حقیقی معنای زندگی در نگاه امیرمؤمنان7 لازم است تا نسبت به تبیین مولای متقیان از انسانشناسی، هستیشناسی و خداشناسی تأمل شود، اما پرداختن به این مقولات به صورت کامل از حد این نوشتار فراتر است.
با این وجود، انسان موجود مختاری است که در پرتو لطف خداوند متعال با فراهم بودن همۀ زمینهها در سیر تکاملی خویش حق انتخاب دارد و میتواند به هدف عالی کمال بیندیشد و معنای واقعی زندگی را درک کند یا آنکه خود را به هدفهای سایه مشغول کند و، در عین بیمعنایی واقعی زندگی، در جستجوی معنای ساختگی و آرامش توهمی باشد و در دنیایی از خیالپردازیها به بحران بزرگ زندگیاش نیندیشد."