چکیده:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای طرحوارههای ناسازگار اولیه بین سبکهای فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه B انجام شد. تعداد 177 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاههای شهرستان یزد با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی، انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامههای طرحواره یانگ (فرم کوتاه)، سبک فرزندپروری یانگ و پرسشنامه چندمحوری میلون 3 مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و به منظور بررسی نقش واسطهای طرحوارههای ناسازگار اولیه از روش تحلیل میانجی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که حوزه طرد و بریدگی نقش واسطهای را بین سبک فرزندپروری ادراک شده والدین طردکننده و صفات شخصیتی خوشه B ایفا میکند. حوزه خودگردانی و عملکرد مختل نقش واسطهای را بین هر دو سبک فرزندپروری ادراک شده والدین بیش کنترلگر و همچنین والدین بازدارنده و تنبیهگر و صفات شخصیتی خوشه B ایفا میکند و حوزههای طرد و بریدگی و خودگردانی و عملکرد مختل هر دو نقش واسطهای را بین سبک فرزندپروری ادراک شده والدین سهلانگار و آشفته و صفات شخصیتی خوشه Bایفا میکنند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر ایفای نقش واسطهای توسط طرحوارههای ناسازگار اولیه بین سبکهای فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه B بود.
This research aimed at analyzing the mediative role of early maladaptive schemata between perception of parental rearing style and personality traits of cluster B. For this purpose، a group of 177 undergraduates from various universities in Yazd، were selected through random multi-stage cluster sampling and we studied these students using Schema Questionnaire Short Form (SQ-SF)، Young parenting inventory and Millon clinical multiaxial inventory-III. Pearson Correlation Coefficient was also used to scrutinize the relationship between the variables، and a mediative analytical approach was employed to examine the mediative role of early maladaptive schemata. The findings depicted that disconnection and rejection domain had a mediative role between the perceived rearing style of rejective parents and personality traits of cluster B. On the other hand، impaired autonomy and performance domain had a mediative role between the perceived rearing style of both extremely severe and preventive، disciplinary parents and the personality traits of cluster B and finally both of the so-called disconnection، rejection and impaired autonomy and performance domains had a mediative role between the perceived rearing style of inconsiderate، perplexed parents and the personality traits of cluster B. The outcome of this research testifies to the meditative role of early maladaptive schemata between perceptions of parental rearing style and personality traits of cluster B.
خلاصه ماشینی:
"با در نظر گرفتن این مطلب که این طرحواره ها در جمعیت غیربالینی نیز، البته در سطوحی پایین تر از جمعیت بالینی وجود دارد (یانگ و دیگران ، ۲۰۰۳) بنابرین ضروری است تا به بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و صفات شخصیت در یک نمونه غیربالینی 1- Jones 2- Sheffield 3- Lee, Taylor & Dunn 4- Nordahl 5- Reeves & Taylor 6- Specht, Chapman & Celluci 7- Tim 8- Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM) پرداخته شود تا ارتباط طرحواره ها با سطوح تحت بالینی علائم اختلال شخصیت قبل از شروع تشخیص کامل اختلال شخصیت به دست آید.
(رجوع شود به تصویر صفحه) بحث و نتیجه گیری نتایج حاصل از تحلیل های آماری در مطالعه حاضر نشان داد که تنها طرحواره های حوزه بریدگی و طرد بین سبک فرزندپروری ادراک شده والدین طردکننده و صفات شخصیتی خوشه B نقش واسطه ای ایفا می کند.
این یافته با نتیجه مطالعه اسپیچت و دیگران (۲۰۰۹) که نشان داد طرحواره های حوزه "طرد و بریدگی " نقش واسطه ای را در ارتباط بین بدرفتاری با کودک و علائم اختلال شخصیت مرزی در زنان زندانی ایفا می کنند همسو است اما در مطالعه حاضر حوزه محدودیت مختل نقش واسطه ای ایفا نکرد که می تواند ناشی از عوامل مختلفی از جمله تفاوت در مشخصات دموگرافیک گروه نمونه و یا شاخص های روانسنجی ابزارهای سنجش باشد.
اما در مطالعه حاضر بین سبک فرزندپروری والدین بازدارنده و تنبیه گر و صفات شخصیتی خوشه B، طرحواره های "حوزه خودگردانی و عملکرد مختل "، این نقش واسطه ای را ایفا می کنند که در ادامه برخی دلائل احتمالی دو مورد فوق توضیح داده خواهد شد."