چکیده:
فکر ثاقب و نافذ فلسفی پس از کشمکش های علمی، سرانجام اشاعره را در قلمرو اندیشه حکیمان امامی به انقراض کشاند و آنها را از خودنمایی بازنشاند. در عصر ما درعین حال که بر اثر میراث فاخر حکمت صدرایی، و متانت اخلاقی و وقار علمی حکمای متعالی، جایی برای اشعری گری و هم سنگ آن، اخباری گری یا اخبارگرایی باقی نمانده است، اما رسوب فکری موجب گزینش محتویات فکر اشعری از سوی برخی صاحب عنوان ها شده است. از مواضع مورد سوءاستفاده این طیف برای شبهه افکنی، نظریه معاد جسمانی است و در بین حکمای متعالی ، حکیم موسس نیز هدف تحریف است. توهمی که به شبهه انگیزی دامن زده این است که چون حکیم موسس درصدد درانداختن طرح نو در کیفیت معاد جسمانی، با نظریه صدرا به تقریر متفاوت برآمده، پس زمینه عنادورزی با حکمت اسلامی، فراهم است! و در این صدد حکیم معاصر جناب استاد آشتیانی نیز بر اثر نقد نظریه حکیم موسس مورد تعرض قرار گرفته است.
بازنگری مواضع و مبانی زیربنایی حکیم موسس و بازخوانی رئوس نقد استاد آشتیانی بر رهیافت حکیم موسس، زلال حقیقت را در اختیار ما خواهد گذاشت، و ادعاهای ناصواب و بی پشتوانه مدعیان فلسفه ستیز را به مصدر احاله خواهد داد.
After many scholarly tussles، philosophical thoughts eventually overcame Ash'arite thoughts causing their extinction among Shiite philosophers. Though there is presently no room for Ash'arism and its equivalent، Akhbarism due to the presence of rich Sadrian heritage and its well-behaved and knowledgeable scholars، intellectual residue however causes some big names to pick up Ash'arite thoughts. Among things they exploit to create skepticisms is the issue of physical resurrection. From among the transcendental theosophists، Zynoozi، the founding theosophist is also the target of distortion. The illusion that has given rise to such skepticism is: since Zynoozi gives a new version of Sadrian physical resurrection therefore he is an easy prey، he can be easily، out of animosity، distorted. Ashtiyani، a contemporary theosophist، is criticized for being critical of Zynoozi's theory. A review of fundamental opinions expressed by Zynoozi and a review of the outlines of professor Ashtiyani's critique of him let us know about the truth showing that the claims made by the anti-philosophical circles are baseless.
خلاصه ماشینی:
"همه شرح مستند به نقل طولانی متن، و نقد گام به گام استاد آشتیانی، متمرکز بر این است که اگر حکیم مؤسس قصد دارد با همان مبانی صدرایی به نتیجه دلخواه برسد، باید نشان دهد چگونه حاصل آن مبانی نه آن است که صدرا به آن رسیده، ولی برای «صدرای زمان» استنتاج حکیم مؤسس مشکلات اساسی دارد، و به بیان ایرادهای آن در ظرف نقد علمی و فلسفی میپردازد، و مفصل و با حوصله وصفناپذیر بیان شیرین و بنان زرین خود را، هم در شرح نظر و هم در نقد آن به کار میگیرد، تا کسی از قبیل این مدعی بر اساس پندارهای گونهگون در اینجا و آنجا و به اقتضای توهم، پیدا نشود و حکمای متعالی را به تقلید کورکورانه از یکدیگر متهم بنماید (حکیمی، 1381، ص367؛ 1382، ص۱۰۵؛ 1386، ص306).
اکنون اگر کسی نقد متین و متکی بر متن استاد را «به دلیل شیفتگی بیش از حد و دور از موازین علمی نسبت به پندارهای خود» برنمیتابد، باید بر خود خرده بگیرد، نه اینکه بزرگان حکمت و دانش را به زیر دندان اتهام خرد کند؛ آن هم تنها به این توهم که نظریه معاد جسمانی حکیم مؤسس، در مبانی و مقاصد بیهیچ تفاوت، همان نظریه مقبول او، یعنی معاد عنصری اشاعره است."