خلاصه ماشینی:
"مثلا مدیری به منشی خود میگوید:«این نامه از بس اشتباه داشته و آن را پاککردهای،سوراخ سوراخ شده!انگار برای کاری که انجام میدهی اهمیتی قائلنیستی؟» یا مادر به فرزندش میگوید:«ریختش را ببین!چرا باید همیشه خودت را اینطور کثیف کنی؟» چنین سرزنشهایی با فرض آگاهی از نیت درونی شخصمورد انتقاد،صورت میگیرد و هیچ توجیه دیگریمثل،سطح تجربه،میزان توانایی،اشتباهاتاتفاقی و یا کمبود وقت را از او نمیپذیریم.
انتقاد بدون ارائه راهحل وقتی که موارد انتقاد دقیقا مشخص نباشد،شخص مورد انتقاد،موضوع را درست درک نمیکند و نمیتواند رفتار خود را در جهتمثبت تغییر دهد و آن را بفهمد.
از آنجا که در چنین مواردی،مسئله مورد انتقاد واضح نیست،پاسخ به آن نیز چندان ساده نیست وفردی که از او انتقاد میشود،ممکن است با خود بگوید حالا که هرطور عمل میکند،نتیجه یکسان است،پس چرا که اصلا روش خود راعوض کند؟ میبینیم که انتقاد بدون ارائه راهحل به جای آنکه باعث اصلاحموضوع موردنظر شود،معمولا سبب تکرار ناخواسته اشتباهمیشود."