چکیده:
مقاله ی حاضر کوششی است در جهت بازشناسی مفهوم منجی در سینمای آخرالزمانی هالیوود و چیستی و چگونگی پیداش آن با توجه به وجود پیش زمینه های ذهنی انسان رشد یافته در زیست جهان فرهنگ غرب. زیست جهانی که از دو منبع معرفتی _ عقیدتی الهیات مسیحی و ویژگی های ذاتی دنیای مدرنیسم هویت یافته است. ایده منجی در سینمای هالیوود ریشه در مبانی اعتقادی مسیحیت دارد؛ بر این اساس در آخرالزمانی که الهیات مسیحی به تصویر کشیده است برای زمین و مردمانش فرجامی سخت و بحرانی رقم خورده که در ارتباط با آن منجی آسمانی برای نجات زمین ظهور خواهد کرد. اما نکته مهم آنکه در نیم قرن اخیر هویت این منجی مسیحایی تقدس زدایی شده و به منجی سکولار تغییر ماهیت داده است. روند این تحول معناشناسانه از منجی آسمانی به منجی سکولار (گاه ضد دینی و گاه عرفی) از مفاهیم دنیای مدرن همچون: خردگرایی (راسیونالیسم)، انسان گرایی (اومانیسم)، علم گرایی (ساینتیسم)، سکولاریسم و تفردگرایی برخاسته است.
بدین ترتیب صنعت سینما به عنوان محصول دنیای مدرن نه به لحاظ تکنیک و ساختار صرف؛ بلکه به جهت داستان پردازی، قهرمان سازی و ارائه ی منجی انسانی خداگونه، اما فارغ از دین و دیانت کاملا مدرنیستی و سکولاریته است. بدین ترتیب سینمای هالیوود در کنار تصویر فرجام نهایی زمین و منجی آسمانی برگرفته از کتب مقدس، تصویر منجی زمینی سهل الوصول، عینی، واقعی و همگرا با دنیای مدرن را به صورت همه جانبه و بسیار پررنگ تر به مخاطبان خود عرضه می کند. این نوشتار به شیوه تحلیلی _ توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نگاشته شده است.
This paper investigates how and why of the secular Savior in Apocalyptic Hollywood Cinema according to human conceptions based on westernized world environment from two sources; the ideological identity of Christian theology and the essential characteristics of modern world.
The idea of the savior in Hollywood is rooted in the foundations of Christian belief، and it is depicted based on the basis of apocalyptic Christian theology. It depicts a hard fate for the land and its people and marked critical in connection with the divine savior will emerge to save the earth.
But the important thing is that in the last half century messianic savior de-sacralizing identity and secular savior has changed. This semantic evolution of the celestial savior is transformed to secular saviour (sometimes anti-religious and secular trends) and is rooted in the thinking of the modern world such as rationality (rationalism)، humanism، scientism، secularism and individualism.
Thus، the film industry provides a quite modern secular image as a product of the modern world، not only in terms of technique and structure، but also in storytelling، and provide the image of the savior of humanity as a godlike hero، but regardless of any religion and religiosity.
خلاصه ماشینی:
"این گونه از فیلمهای آخرالزمانی بر طبق آموزههای دینی، اگرچه پایانی فاجعه بار و بحران زده را طبق پیشگوییهای مسیحی بیان میکنند؛ اما نهایتا با وجود منجی مسیح سرشت و دینی بر آینده ای روشن و رویایی برای زندگی انسان در زمین تأکید دارند؛ فیلم پیشتاز «اثر متیو هوپ، محصول 2008» و فیلم در انتظار مسیح «اثر دنیل بورمان، محصول 2000» از این دسته از فیلمها هستند.
هنر و سینما نیز که شاید زمانی از مسافران همین قطار تجدد بودند؛ دیرزمانی است که خود این قطار را در مسیرمدرن یا به تعبیری دیگر پسامدرن ریلگذاری کرده، حتی مسیردهی میکنند؛ بهواقع میتوان گفت ایده و اندیشهی ابرمرد نیچه محسوس یا غیر محسوس و خودآگاه یا ناخودآگاه هیبت ابرمردان، قهرمانان و منجیان بشری و زمینی بسیاری از فیلمهای منجی محور و آخرالزمانی هالیوود را تداعی میکند.
در پایان ذکر این نکته لازم است که اگر بر طبق زیستجهان هنرمند دنیای غرب و با وجود پس زمینههای دینی، معرفتی و علمی و فلسفی چنان همدلی و نگاه پدیدارشناسانهای جای دارد؛ اما به واقع جای این سوال خالی است که چرا سینماگران و هنرمندان ما با وجود محتوای عمیق، تصویری، دراماتیک و تأثیرگذار هیچ گاه از منظر هنرمندی مسلمان به موضوع آخرالزمان نپرداختهاند و چنین گونهای هنوز در سینمای انقلاب اسلامی متولد نشده است؟ نتیجهگیری انسان به عنوان موجودی زمانمند و مکانمند، برای هرآنچه که به حواسش درمیآید، پایان و فرجامی را متصور میشود و جهان نیز به عنوان گهوارهی دیرین بشری از این قاعده مستثنی نیست."