چکیده:
بحث حرکت، تاریخی به درازای تاریخ بشر دارد؛ بهگونهای که پیشینه آن به پیشتر از طرح مباحث مهمی همچون «وجود» و «عقل» در فلسفه میرسد و از اینرو، جایگاه رفیعی در تاریخ فلسفه دارد. از جمله نخستین فیلسوفانی که به این مهم پرداختهاند آناکسیمندر است که به حرکت ازلی در جهان قائل بود. همچنین نظریه حرکت جوهری در فلسفه هراکلیتوس قابل رصد و پیگیری است. فیلسوفان مسلمان نیز به این مهم نگاهی ویژه داشتهاند و مباحث گوناگونی را با محوریت مبحث حرکت طرح کردهاند. «حرکت» از مباحث مهم وجودشناسی، معرفتشناسی، جهانشناسی و انسانشناسی در فلسفه است. ما در این نوشتار به مباحث انسانشناسی حرکت، آن هم از زاویهای خاص خواهیم پرداخت و نقش «حرکت جوهری» را در مسئله «رابطه نفس و بدن» و استکمال جوهری انسان بررسی خواهیم کرد. در ادامه با توجه به اینکه نظریه «حدوث جسمانی نفس» از لوازم حرکت جوهری است، نظریه تکامل نفس را بررسی کرده و صیرورت آن را از بدن مادی تا تجرد محض پی میگیریم و در پایان، با نظری به روایتهای خلقت نفس به ارزیابی توجیه ملاصدرا میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
در ادامه با توجه به اینکه نظریه «حدوث جسمانی نفس» از لوازم حرکت جوهری است، نظریه تکامل نفس را بررسی کرده و صیرورت آن را از بدن مادی تا تجرد محض پی میگیریم و در پایان، با نظری به روایتهای خلقت نفس به ارزیابی توجیه ملاصدرا میپردازیم.
بنابراین، بدن در فرایند تکامل با چرخه حرکت جوهری به سوی نفس جهش پیدا میکند و در این استکمال بدن در میانه تغییرها و تحولات هر لحظه و هر آن کاملتر شده و به مرحلهای میرسد که دیگر کمال و صورتی جسمانی نیست، بلکه به مقامات روحانی و معنوی دست مییابد و همچنان به سیر کمالات تا رسیدن به حقتعالی و مقام فوق عقلانی ادامه میدهد.
به نظر نگارنده استدلال و شاهد فوق نمیتواند خردپسند و تبیین فلسفی تلقی گردد؛ چه آنکه پیشتر نیز بیان شده است که خود ملاصدرا بر اساس نظریه حرکت جوهری، تشکیک وجود و دیدگاه جسمانیه الحدوث نفس، معتقد است که در سایه حرکت جوهری و اشتداد وجودی، نفس از دل بدن حادث میشود و سپس مراحل نفس نباتی، حیوانی و انسانی (ناطقه) را پیموده و حتی به مرحله فوق عقلانی میرسد.
دیدگاه ملاصدرا در باب تکامل نفس و جسمانیه الحدوث بودن آن با ارکان حکمت متعالیه سازگار بوده، بلکه از نتایج و لوازم اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری است، ولی در تعارض با برخی نصوص روایی است.
از اینرو، بر اساس حرکت جوهری و نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء ارتباط میان نفس و بدن دوسویه، ولی رو به کمال است.