چکیده:
هدف : مهاجرت معکوس در ایران به عنوان یک پدیدة نسبتا نو که به مرور به یک جریان تاثیرگذار بر جامعه روستایی تبـدیل می شـود، نیازمند بررسی از ابعاد مختلف اسنادی و میدانی است . تحقیق حاضر در پی آن است که فرآیند مهاجرت معکوس از شـهر بـه روسـتا و عوامل موّثر بر آن را مورد بررسی قرار دهد. روش : در این پژوهش مساله مهاجرت معکوس در سطح یک منطقه روستایی که به شکل آشکاری با این پدیده روبه رو است به صـورت پیمایش موردی و بررسی میدانی مورد مطالعه قرار گرفته است . چهار عامل سطح توسعه در روسـتاها، شـرایط زنـدگی شـهری، میـزان درآمد مهاجران و تعّلق قومی و محّلی به عنوان عوامل احتمالی موّثر بر مهاجرت معکوس شناسـایی و رابطـه آن بـا مهـاجرت معکـوس بررسی شد و در چهارچوب تحلیل هم بستگی مورد آزمون قرار گرفت . جامعه آماری این تحقیق دهستان حاجیلو واقع در بخش مرکزی شهرستان کبودرآهنگ است . همه ٩ روستای دهستان مذکور به عنوان مورد مطالعه انتخاب شدند. در این پژوهش در پیمایش میـدانی از ابزار پرسش نامه استفاده شده است . داده های به دست آمده از پرسش نامه ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مـورد تحلیـل قـرار گرفته اند. چهارچوب نظری این تحقیق از تلفیق و ترکیب دو دسته از نظریات مربوط به مهاجرت موسوم به دیدگاه اقتصـادی و رویکـرد اقتصاد جدید مهاجرت کار١ شکل گرفته است . یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که میان متغیّرهای سطح توسعه ، شرایط نامساعد شهری، میزان درآمد افراد و تعّلقات قومی و بومی از یک طرف و مهاجرت معکوس از طرف دیگر رابطه مستقیم وجود دارد. محدودیت ها و راهبردها: فقدان آمار کارگاه های تولیدی تازه تاسیس و به دست آوردن آمار دقیق آن ها از جمله محدودیت های تحقیق پیش رو بود. راه کارهای عملی: هرچه سطح توسعه در روستاها افزایش یابد، مشارکت فردفرد روستاییان در امر توسعه دخالت داده شود و تولیـدات متناسب با محلّ و منطقه بومی شود، رشد منابع انسانی در روستاها بیش تر خواهد شد.