چکیده:
با وجود روش هاي متعدد تحليل گفتمان انتقادي در زبان انگليسي٬ هنوز چارچوب تحليلي مناسبي جهت مطالعه منابع غني شعر و ادب فارسي در اين زبان تعبيه نشده است. لذا٬ پژوهش حاضر كوششي است در چارچوب گفتمان شناسي انتقادي به منظور تحليل گزيده اي از رباعيات خيام با بهره گيري از الگوي تحليلي پيشنهادي توسط يارمحمدي(۱۳۹۱) كه خود برگرفته از الگوي تحليل گفتمان انتقادي ون ليوون (١٩٩۶) مي باشد. در اين پژوهش٬ علاوه بر تحليل كيفي ٤٠ رباعي از رباعيات خيام كه بصورت تصادفي انتخاب گرديده اند٬ از روش- هاي تحليل كمي نظير محاسبه فراواني و آزمون مربع خي نيز استفاده شده است. نتايج بررسي هاي كمي حاكي از آن است كه در ميان مولفه هاي گفتمان مدار موجود در الگوي مورد نظر٬ اظهار با قرينه فحوايي در مقايسه با اظهار با قرينه لفظي از فراواني معناداري برخوردار است. همچنين٬ نتايج اين پژوهش مويد كارايي الگوي تحليل گفتمان انتقادي مذكور در بررسي متون ادبي به ويژه انواع شعر مي باشد. اميد است نتايج به دست آمده از اين پژوهش توانسته باشد با اراﺋﻪ چارچوبي تحليلي كه در زبان فارسي تازگي دارد گام ﻣﺆثري در جهت ارائه الگوهاي تحليل گفتمان شناختي جامع و نظام مند به منظور تحليل متون مختلف در زبان فارسي بردارد.
خلاصه ماشینی:
"بررسیرباعیات خیام از منظر گفتمان شناسی انتقادی با بهره گیری ازمؤلفه های جامعه شناختی - معنایی گفتمان مدار مریم شریف * لطف اله یاری مربی آموزش زبان انگلیسی، شیراز، ایران (نویسنده مسئول )** استاد زبانشناسی کاربردی تاریخ دریافت مقاله :٩٢/٣/١ تاریخ پذیرش مقاله :٩٣/٢/٢ دانشگاه آزاداسلامی، واحد شیراز چکیده با وجود روش های متعدد تحلیل گفتمان انتقادی در زبان انگلیسی ، هنوز چارچوب تحلیلی مناسبی برای مطالعه ی منابع غنی شعر وادب فارسی درایـن زبـان تعبیـه نشده است .
بر این اساس ، در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با بهره گیری ازمؤلفه هـای گفتمان مدار جامعه شناختی -معنایی پیشنهادی یارمحمدی (١٣٩١) بـه تحلیـل و توجیـه رباعیات خیام به عنوان نمونه ای از متون ادبی در زبان فارسی دست یازیم .
از آن جا که الگوهای تحلیل گفتمان انتقادی متن یا گفته را تبلور دیـدگاه هـای فکـری - اجتماعی و ایدئولوژی نویسنده ، مؤلف یـا سـراینده ی آن مـی داننـد (فلاحـی، تـوکلی و صاحبی، ١٣٨٩)و زبان را به عنوان وسیله ای برای بازتولیدو تفسـیر مجموعـه عقایـدو نظام های ارزشی نهفته درمتن یا گفته در نظر می گیرند، لذا بسامد بالای مؤلفـه ی اظهـار در ساختار رباعیات خیام رامی توان به مثابه ی گرایش خیام به صراحت لهجه و اسـتفاده از لحن روشن و بی پروا در بیان حقـایق ،تلقـی کـرد.
» در پاسخ به سؤال شماره ٣، به نظرمی رسد الگوی تحلیلی یارمحمدی (١٣٩١) بـه عنوان دستوری گفتمان شناختی توانسته است با به کارگیری سازو کار مناسب از سـطح توصیف متن فراتر رودو در حد معقول از عهده ی تبیین و توجیه متن موردنظر بر آیـد؛ لذا می تواند الگوی مناسبی برای تحلیل گفتمان انتقادی در زبان فارسی به ویژه درمتون شعری و ادبی باشد."