چکیده:
مذهب رواي كاركردهاي متفاوتي در حوزه حديث شيعه دارد. يكي از كاركردها در عرصه رجال و رواي شناسي است. رجاليان متاخر شيعه به عنصر مذعب راوي توجه ويژه داشته و روايان غير امامي را اگر چه ثقه باشند، مورد جرح قرار مي دهند. لكن متقدمان اين فن - كه پسينيان آثار رجالي شان را بر اساس راي و نظر آنان نگاشته اند - راويان غير امامي بسياري را توثيق نموده و حديث آنان را در زمره احاديث معتبر قرار داده اند.
پژوهش حاضر با رويكرد تطبيقي و با هدف مشخص ساختن وجوه اشتراك و افتراق عملكرد رجاليان متقدم شيعه در تعامل با روايان غير امامي، به بررسي الفاظ جرح و تعديل به كار رفته در باره اين روايان مي پردازد. در ساحت اشتراكات مواردي چون توثيق ذومراتب روايان غير امامي، جرح خداقلي و عدم تفكيك ميان وضعيت گذشته و اكنون شان و در حوزه افتراقات توثيق غير صريح روايان غير امامي، توثيق موكد و ... آنان شده است. نتايج اين جستار حاكي از آن است كه عملكرد متمايز هر رجالي ناشي از تفاوت روش و هدف شان از نگارش كتاب هايشان بوده است. لكن حتي عملكرد متفاوت آنان گوياي اين امر است كه ابن غضايري، شيخ طوسي و نجاشي وابستگي به فرق شيعه و اهل سنت را دليلي بر تضعيف راوي به حساب نمي آورند، بلكه صداقت و ضبط دو مولفه تاثيرگذار بر قضاوت آنان درباره روايان است.
خلاصه ماشینی:
"3 به نظر میرسد با توجه به عبارت ابن غضایری در شرح حال لیث بن بختری 4 و هشام بن إبراهیم 5 مبنی بر عدم ارتباط بین ضعف مذهبی راوی و وثاقت او در حدیث، امکان تعمیم و تغییر فرضیه محقق محترم وجود داشته باشد؛ به این معنا که احتمال دارد راویان منتسب به فرق شیعی، غیر از امامیه، که در این کتاب از آنان یاد نشده است و «ملاکهای قدما در ارزیابی و نقد حدیث حدیث در آیینه فهرستهای رجالی»، ص138.
16 می توان شیوه علامه حلی را در توثیق و تضعیف راویان چنین بیان کرد: وی عدالت را برای راوی شرط میداند؛ عدالت، فقط با فرض امامی بودن راوی قابل تحقق است؛ راویان غیر امامی را تضعیف میکند؛ هر چند همراه با توثیق غیر امامیهای موثق مثل ابنعقده باشند؛ به راویان غیر امامی که از جانب رجالیون امامی توثیق شده باشند، یا از اصحاب اجماع باشند، اعتماد میکند؛ جرح و تعدیل راویان ثقه غیر امامی را به دلیل این که عدالتشان ثابت نیست، حجت نمیداند؛ هر چند روایات آنها را در صورت وثاقتشان سبب رجحان میداند؛ گاهی رأی علمای متقدم را نیز نپذیرفته و به اجتهاد خود عمل میکند.
الف: چرا رجالیان کهن با وجود کثرت نقل از ابنعقده و دسترسی به کتب او، قضاوتهای وی را در باره راویان مذکور در کتب خویش نیاوردهاند؟ به عبارتی دیگر، چگونه علامه حلی با آن که متأخر از طوسی، نجاشی و ابن غضایری است، گزارشهای بیشتری از ابنعقده در جرح و تعدیل راویان آورده است؟ ب: در این گزارشها از چه منبعی استفاده نموده است؟ بررسیها نشان میدهد، شیخ طوسی در کتاب الرجال 24 نفر از این راویان را بدون جرح و تعدیل در شمار اصحاب امام صادق( آورده است."