چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه تفكر مخرب و سازنده با فعاليت دستگاه ايمني بدن انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصيفي – همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش كليه دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد اردبيل در سال 1392 بود كه تعداد آنها 12000 نفر برآورد شد. از بين اين جامعه آماري 315 نفر به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي انتخاب شد و آزمون تفكر مخرب و سازنده اپستاين و چك ليست محقق ساخته سنجش دستگاه ايمني بدن براي آنها اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندمتغيره تحليل شدند. نتايج نشان داد كه رابطه تفكر مخرب و سازنده با فعاليت دستگاه ايمني بدن از نظر آماري معنادار نيست و تغييرات تفكر 11 درصد فعاليت دستگاه ايمني بدن را پيش بيني مي كند. تحليل مانوا نشان داد، افراد با تفكر سازنده، تفاوت معناداري با افراد تفكر مخرب از نظر نوع فعاليت دستگاه ايمني بدن، صرفاً يك موضوع پزشكي نيست بلكه نحوه تفكر انسان ها مي تواند بخش مهمي از رژيم درماني بيماران مبتلا به اختلالات خود ايمن و نيز گام بسيار موثري در پيشگيري از ابتلاء به اين بيماري ها باشد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به بزرگ بودن Beta و با توجه به اینکه ضرایب همبستگی و ضرایب Beta به شدت از حجم نمونه تأثیر می پذیرند محقق برای پی بردن به این واقعیت که آیا کم بودن حجم نمونه باعث شده است درصد پایینی از فعالیت سیستم ایمنی بدن توسط نوع تفکر تبیین شود و نیز با توجه به اینکه در بحث سایکونورو ایمونولوژی هم روی ارتباط متغیرهای روانشناختی و جسم تأکید می گردد محقق اقدام به تفکیک دو گروه از آزمودنی ها بر حسب نوع تفکر (تفکر مخرب و سازنده ) و فعالیت دستگاه ایمنی بدن نمود و اقدام به محاسبه آزمون T مستقل برای آنها کرد که نتایج آن به شرح ذیل است .
با توجه به تحلیل انجام یافته در خصوص مقایسه درگروه ها و به دست آوردن نتایج معنی دار بین دو گروه از لحاظ متغیرهای پژوهش که نشان داده شده افراد با تفکر سازنده فعالیت دستگاه ایمنی بدن متفاوتی نسبت به افراد با تفکر مخرب دارند و این تفاوت در دستگاه ایمنی بدن در زیرجمعیت لکوسیتی نوتروفیل ها مشاهده شده این گفته کوهن که ضرایب همبستگی به شدت از حجم نمونه تأثیر می پذیرند بار دیگر تأئید می شود چرا که در محاسبه ضریب همبستگی رابطه معنی داری بین نوع تفکر و فعالیت دستگاه ایمن بدن مشاهده نشد اما با توجه به اینکه در نمرات میانگین W.
Optimism Is Associated With Mood, Coping, and Immune Change in Response to Stress, Journal of Personality and Social Psychology, 45 (5), 258-264."