چکیده:
خانواده در سالهاي اخير آمار طلاق در ايران به شدت رو به افزايش بوده است .اما آنچه از نظر پنهان مانده روابطي است كه عليرغم وجود فاكتورهاي لازم براي طلاق، همچنان پابرجا هستند و در واقع دچار طلاق عاطفي شدهاند. بنابراين هدف اين پژوهش بررسي رابطهي دانش و نگرش جنسي و باورهاي ارتباطي با طلاق عاطفي است. روش پژوهش در اين مطالعه، توصيفي از نوع همبستگي بود. نمونهي اين مطالعه شامل230نفر از پرستاران زن متاهل شهر خرمآباد بودكه از ميان تمامي پرستاران زن اين شهر با استفاده از نمونهگيري تصادفي ساده انتخاب شده بودند. شركتكنندگان پرسشنامههاي دانش و نگرش جنسي، باورهاي ارتباطي و طلاق عاطفي را تكميل كردند. نتايج حاصل از آزمون همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه نشان داد كه بين دانش و نگرش جنسي و باورهاي ارتباطي با ميزان طلاق عاطفي زنان رابطهي منفي معناداري برقرار است و باور به مخرب بودن مخالفت، نگرش جنسي، توقع ذهنخواني، باور به عدم تغييرپذيري همسر و كمالگرايي جنسي بيشترين نقش را در پيشبيني طلاق عاطفي داشتند. مشاوران خانواده و زوجدرمانگران ميتوانند با بررسي متغيرهاي مذكور شناخت بهتري از پديدهي طلاق عاطفي داشته باشند و مداخلات لازم را اجرا نمايند.
In recent years، the number of divorces in Iran has increased dramatically. However، hidden from sight are the relationships which despite the presence of necessary factors for divorce، are still sustainable and in fact، suffer from emotionaldivorce. Therefore the purpose of this research is to study the relationship between sexual knowledge and attitude and also relationship beliefs and emotional divorce. In this descriptive correlational study، a sample of 230 female married nurses was selected from the hospitals of Khorramabad city، through simple random sampling. The instruments employed in this study included Sexual Knowledge and Attitude Scale (SKAS)، Relationship Belief Inventory (RBI) and Emotional Divorce Scale (EDS). Based on the results of Pearson Correlation Coefficient and Multiple Regression Analysis، a significant negative relationship was found between the sexual knowledge and attitude and also relationship beliefs and the degree of emotional divorce. The belief in destructiveness of disagreement، sexual attitude، mind reading expectation، belief in unchangeability of spouse، and sexual perfectionism، respectively، could best predict emotional divorce. Family counselors and couples therapists could gain a better knowledge of the phenomenon of emotional divorce by studying the aforementioned variables and hence implement necessary interventions
خلاصه ماشینی:
رابطه دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی The Relationship BetweenSexual Knowledge and Attitude, and Relational Beliefs with Emotional Divorce خدامراد مومنی* 1 KhodamoradMomeni صدیقه آزادی فرد 2 SedigheAzadifard Abstract In recent years, the number of divorces in Iran has increased dramatically.
بنابراین هدف این پژوهش بررسی رابطهی دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی است.
نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که بین دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با میزان طلاق عاطفی زنان رابطهی منفی معناداری برقرار است و باور به مخرب بودن مخالفت، نگرش جنسی، توقع ذهنخوانی، باور به عدم تغییرپذیری همسر و کمالگرایی جنسی بیشترین نقش را در پیشبینی طلاق عاطفی داشتند.
ایملکامپ،بریلمن و کوپر 4 (1986) در تحقیق خود پایایی درونی سیاههی باورهای ارتباطی را sexual knowledge and attitude scale(SKAS) relationship beliefs inventory(RBI) emotional divorce scale(EDS) Emmelkamp, Brilman& Kuiper در دامنهی 74 تا 83 نشان دادند.
برای بررسی رابطه میان دانش و نگرش جنسی با طلاق عاطفی در پرستاران زن از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج آن در جدول 1 نشان داده شده است.
*رابطه در سطح 05/0 معنادار است همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود، بین دانش و نگرش جنسی زنان با میزان طلاق عاطفی آنها رابطهی منفی معناداری برقرار است (01/0p<).
بحث و نتیجهگیری هدف این مطالعه بررسی رابطه دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی در زنان بود و بر اساس نتایج به دست آمده هر دو متغیر پیشبین، توان پیشبینی متغیر طلاق عاطفی را دارا بودند.