چکیده:
هرچند ماژولاریتی گسترده ذهن فرضیه محبوبی در علوم شناختی است، اقبالی در فلسفه ندارد. در این مقاله با پرداختن به خاستگاه نادرست ماژولاریتی گسترده یعنی خاستگاه فودوری آن، به معرفی خاستگاهی دیگر، یعنی آرای سایمون، برای فرضیه ماژولاریتی گسترده پرداخته میشود. همچنین استدلالهایی در پذیرش ماژولاریتی گسترده ذهن بیان میگردد. در نهایت نیز با پاسخ به دو نقد مهم درباره دو ویژگی مهم ماژولاریتی گسترده، ویژگی کپسوله بودن و قلمرو-ویژگی، تلاش میشود راه پذیرش ماژولاریتی بهسان فرضیهای درست درباره ذهن فراهم آید.
Massive Modularity Hypothesis of Mind assumes that the mind is composed largely, or perhaps even entirely, of modules. Since the publication of Modularity of the Mind (Fodor, 1983) modularity has occupied a central role in the studies of mind and cognitive science. But in philosophy there is no agreement about this role. In this paper, first I propose that many of these problems are the effects of the Fodorian base of Massive Modularity Hypothesis, and then I suggest taking Simon’s works on complexity as a proper base for modularity. In the last section of this paper, I consider two common characteristics of mind, i.e. domain- specificity and encapsulation, and argue that in shadow of Massive Modularity Hypothesis these characteristics can be explained better.
خلاصه ماشینی:
"ایده اصلی روانشناسی تکاملی همان بود که پیش تر داروین گفته بود؛ ذهن نیز چونان دیگر اندامها ساخته شده در تکامل از طریق انتخاب طبیعی است و در مطالعه ساختار و کارکرد آن باید سیر تاریخی-تکاملی آن را به کار بریم .
کپسوله بودن ماژولها برای فرضیه ماژولاریتی او ویژگی دردسرسازی نبود؛ از یک سوی در پرتو آن میتوانست به تبیین کارکرد ادراکی ذهن بپردازد، و از دیگر سوی چون ماژولار بودن ذهن تنها محدود به بخش پیرامونی بود و بسیاری از کارکردهای _____________________________________________________ تأثیرپذیری پردازش یک سیستم ، در مرحله ای پیش از تولید خروجیها، از پردازشهای بالا به پایین را نفوذپذیری گویند.
زیست شناسهایی مانند لونتین ۲ و بنر،۳ با معرفی مفاهیمی چون بخش شبه مستقل یا شبکه های ژنی، که نام دیگری برای ماژول است ، تکامل را نیازمند وجود چنین بخش هایی دانسته اند.
پس نقد مهمی که ماگس باید آن را پاسخ دهد این است که چگونه هم میتوان به قلمرو-ویژگی باور داشت و هم مکانیسم های قلمرو-عمومی ذهن را توضیح داد.
دومین نکته این است که پذیرش قلمرو- عمومی بودن بعضی از مکانیسم ها به معنای رد وجود ماژولهای قلمرو-ویژه نیست ؛ میتوان حالتی را تصور کرد که چندین سیستم ماژولار و قلمرو-ویژه ، به گونه ای در ارتباط با یک دیگر باشند، که در نهایت عملکرد آنها با عملکرد مکانیسمی قلمرو- عمومی تفاوتی نداشته باشد.
N. , "Evolutionary Modules: Conceptual Analyses and Empirical Hypotheses", Modularity: Understanding the Development and Evolution of Natural Complex Systems, Werner Callebaut, Diego Rasskin-Gutman and Herbert A."