چکیده:
یکی از ویژگیهای دنیای امروز نسبت به دنیای پیشین افزایش اهمیت قدرت نرم کشورها و توانایی آنان در ایجاد تغییرات ژرف، تدریجی و نامحسوس در نظام باورها، سبک زندگی، مواضع سیاسی و نگرشها و ترجیحات اجتماعی مخاطبان آماج، با اعمال تهدیدات نرم است. منظور از تهدیدات نرم، طیف وسیعی از کنشها و اقدامات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که کشورهای برخوردار از فناوری ارتباطی برتر، از آنها برای تحمیل غیرمستقیم اراده خویش بر دیگران بهرهبرداری میکنند. امروزه تهدیدها به سوی تهدیدهای نرم سوق پیدا کرده است. تهدیدهای نرم به دلیل کمهزینهتر بودن، تاثیر بر عوامل نرمافزارانه حوزه اقتدار ملی، بهکار نگرفتن روشهای خشونتآمیز و... بیش از پیش مورد نظر دشمنان انقلاب اسلامی است. در این پژوهش تلاش میشود تا تهدیدات امنیت نرم در جمهوری اسلامی ایران بهویژه پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری تا امروز مورد بررسی و واکاوی دقیق قرار گیرد. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی - تحلیلی و بهرهمندی از منابع کتابخانهای و اینترنتی انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به انتخابات در پیش رو (انتخابات یازدهم ریاست جمهوری) و تجربه انتخابات ریاست جمهوری ١٣٨٨، یکی از گروه هایی که امریکا و دشمنان انقلاب اسلامی روی آنها سرمایه گزاری کرده و در پی تحریک آنها میباشند طبقه متوسط جدید میباشند در صورتی که اگر فضای سیاسی جامعه برای مشارکت سیاسی اعضای این طبقه مهیا باشد آنها از مجاری قانونی میتوانند خواسته های خود را مطرح سازند در غیر این صورت اگر این امکان مهیا نشود و این گروه ها جذب نظام نشوند، دچار سرخوردگی شده و ضمن ناامید گشتن از امکان فعالیت سیاسی در چارچوب مجاری قانونی و رسمی خارج از نهادهای موجود، کنش های خود را سامان میدهند که این مسئله به عنوان تهدیدات نرم طبقه متوسط جدید میتواند امنیت ملی را دچار چالش نماید.
جهت دستیابی به این هدف توجه به پیشنهادات ذیل جهت تبدیل تهدیدات نرم از جانب طبقه متوسط جدید و تبدیل آنها به فرصت ضروری به نظر میرسد: ١- به رسمیت شناختن خواسته ها و مطالبات سیاسی طبقه متوسط جدید در چارچوب قانون جهت تداوم مشروعیت نظام سیاسی ؛ ٢- فراهم کردن زمینه و بستر فعالیت های سیاسی - اجتماعی برای آنها در قالب نهادهای مدنی مانند احزاب و دیگر NGO ها با هدف رقابتی کردن سالم انتخابات ؛ ٣- پذیرش طبقه متوسط جدید به عنوان یک واقعیت و به کارگیری آنها در فرآیند توسعه ؛ ٤- رفع بحران بیکاری و کاهش عواملی چون فقر از طریق فراهم آوردن امکانات اشتغال و تولید و توسعه اقتصادی و اجتماعی، که خود راهبردی جهت کاهش بحران های اجتماعی در سطح جامعه میباشد؛ ٥- رفع موانع و محدودیت های فرهنگی و سیاسی در مورد نگرش ها و ایده های طبقه متوسط جدید از طریق نوعی سیستم تبلیغاتی و رسانه های جمعی ؛ ٦- اعتماد به طبقه متوسط با توجه به انگیزه ها و ظرفیت های بالای آنها در جامعه برای نیل به توسعه همه جانبه ؛ و ٧- تأکید بر لیاقت ، شایستگی و تخصص در استخدام آنها."