چکیده:
جوزف کمپبل با ارائه کهنالگوی سفر قهرمان، کوشیده است نشان دهد که سفر قهرمانان در آثار روایی ملتهای مختلف، غالبا از الگوی واحدی تبعیت میکند. به عقیده او این الگو از سه بخش جدایی، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. در پژوهش حاضر میزان تطابق سفر داراب در دارابنامه طرسوسی، با این الگو بررسی شده است. پیکی داراب را به سفر دعوت میکند. در ابتدا در اجابت دعوت، تعلّل میورزد، سپس سفر را آغاز میکند. با فائق آمدن بر نگهبانان آستان نخستین، وارد جادة آزمون میشود و بر موانع آن غلبه میکند. سپس با زن وسوسهگر مواجه میشود و سرانجام با خدابانو ازدواج میکند. وی در آشتی با پدر موفق است و به برکت نهایی میرسد. اگرچه او در ابتدا از بازگشت امتناع میکند، در نهایت به وطن باز میگردد و از نگهبانان آستان بازگشت عبور میکند و با غلبه بر مشکلات پیش رو، ارباب دو جهان میشود. هرچند بخشهای اندکی از الگوی کمپبل در این داستان وجود ندارد، نتایج پژوهش گویای تطابق این سفر بر الگوی یاد شده است.
خلاصه ماشینی:
"» (کمپبل ١٣٩٢: ٤٠) این سفر پرمخاطره شامل سه بخش است : بخش اول که جدایی و یا عزیمت نام دارد، پنج مرحله دارد: ١) دعوت به آغاز سفر؛ ٢) رد دعوت ؛ ٣) امداد غیبی؛ ٤) عبور از نخستین آستان ؛ ٥) شکم نهنگ ؛ بخش دوم سفر(تشرف )، شامل شش مرحله است : ١) جادة آزمون ؛ ٢) ملاقات با خدابانو؛ ٣) زن به عنوان وسوسه گر؛ ٤) آشتی با پدر؛ ٥) خدایگون شدن ؛ ٦) برکت نهایی؛ بخش بازگشت قهرمان نیز از شش مرحله تشکیل میشود: ١)امتناع از بازگشت ؛ ٢)فرار جادویی؛ ٣) رسیدن کمک از خارج ؛ ٤) عبور از آستان بازگشت ؛ ٥) ارباب دو جهان ؛ ٦) دست یابی به آزادی در زندگی.
(پراپ ١٣٨٦: ١٦١) ١٠٠/ فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــــــــــــــ رحمان ذبیحی ـ پروین پیکانی داراب در غاری در عمان ، با یکی از این پیران روبه رو میشود که سالیان دراز در انتظار آمدن او به سر برده است .
این بخش دارای چند زیرمجموعه است : س ١٢ ـ ش ٤٥ ـ زمستان ٩٥ـــــــــ تحلیل کهن الگوی سفر قهرمان در داراب نامه طرسوسی ...
برای داراب این برکت ، خودشناسی و ١٠٨/ فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــــــــــــــ رحمان ذبیحی ـ پروین پیکانی پختگی روانی است که از فردی عصبی و تندمزاج به شخصی صبور تبدیل میشود.
آستان بازگشت سفر داراب ، سرزمین عمان است که هنگام عبور از آن با نگهبانان آستانه روبه رو شده و آنها را از بین برده بود، (طرسوسی ١٣٥٦، ج ١: ٦٥- ٩٦) اما پس از رفتن داراب ، برادر حاکم بر جای او مینشیند و نگهبان جدید آستانه میشود."