چکیده:
اقوال فقهای امامیه در مورد اعتبار شهادت زن بر دو قول مبتنی است، دسته ای برای شهادت زن موضوعیت قائل هستند، لذا شهادت زن را منحصر به نصوص فقهی می دانند. از این حیث در مواردی فقط شهادت زن را پذیرفته اند، در مواردی برای شهادت زن اعتباری قائل نشده و آن را منحصر به مردان دانسته اند و در مواردی شهادت زن را درصورتی دارای اعتبار می دانند که منضم به قسم باشد و در اعتبار آن از نظر عدد با مردان تفاوت قائل شده اند. دسته ای دیگر از فقها برای شهادت زن طریقیت قایل شده اند لذا حصول اطمینان برای قاضی محکمه را به طور مطلق مبنای اعتبار شهادت دانسته اند. حقوقدانان نیز به پیروی از فقه امامیه به شرحی که گذشت، در مورد شهادت زن نظر خود را بیان داشته اند. البته با جستجو در ادله وارده می توان بیان داشته شود که درطریقیت و موضوعیت شهادت می توان به تفصیل قایل شد از این حیث که برای شهادت در حدود الهی به صورت مطلق، موضوعیت قائل شد و در غیر حدود الهی به صورت مطلق طریقیت را مبنا قرار داد بنابراین در غیر حدود الهی جنسیت برای اعتبار شهادت جایگاهی ندارد و آنچه موضوعیت دارد حصول اطمینان برای قاضی محکمه در صدور حکم است. لازم به ذکر است روش تحقیق، تحلیلی بوده و در بررسی منابع، از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
Shiite jurists sayings about the validity of woman's testimony is based on two promises.a groupare considersubjectivism for the womantestimony ،
therefore considering the women testimony is limited to jurisprudence texts، in some cases، in this respect have accepted، only the testimony of the woman ، in some cases، are not recognized a value for testimony of the womanand is considered limited to men it and in some cases، in the case of have considered valid the woman's testimony which is annexation to of theoathand are distinguished in its validity in terms of number with men.
some other of jurists have been considered Esoteric to testify of woman therefore، ensuring to judge of courtabsolutely isconsidered basis of the Credibility of the testimony. jurists also، comply with the Shiite jurisprudence to a description that passed، on the testimony of the woman have expressed their opinion. of course، inthinking deeply inentered evidences can be express that can be respect of detail in Esoteric and Subjectivism of the testimony، in this respect، thatfor the testimony in the divine termini، that should be respect Subjectivism،in an absolute form and the non-divine Termini، in an absolute form is based Esoteric. therefore،sexuality is not a place for the credibility of his testimony in non-divine Termini and what is Subjectivism is ensuring the court judge in sentencing. it is necessary to mention thatresearch method isanalytic and is used in study of the sources، of the library method.
خلاصه ماشینی:
"(مهرپور، ١٣٧٨: ٨) البته با تأمل از مدلول برخی مواد طریقیت شهادت را می توان مورد پذیرش قـرار داد همان طور که ماده ٢٤١ قانون آیین دادرس دادگاه های عمومی و انقلاب در امـور مـدنی مصوب ١٣٧٩/٢/٢١ تشخیص ارزش و تأثیر گواهی را به دادگاه محول کرده اسـت البتـه باید اذعان داشت که طریقیت در ایـن امـور بـه معنـی طریقیـت حاصـل از موضـوعیت شهادت است به این معنی که هرگونه طریقی برای حصول اطمینان جایگاهی ندارد بلکـه حصول اطمینان در صورتی برای قاضی محکمه حجیـت قـانونی مـی یابـد و دارای ارزش قانونی است که از طریق ماده ٢٣٠ قانون آیین دادرسی دادگـاه هـا عمـومی و انقـلاب در امور مدنی حاصل شود.
(8 آنچه می تواند ما را به پذیرش شهادت زن رهنمود نماید پذیرش علم قاضی به عنـوان ادله اثبات است از این حیث می تـوان طریقیـت ادلـه را در نظـام حقـوقی بیشـتر مـورد پذیرش قرارداد همان طور که مشهور فقهای امامیه علم قاضـی را بـه طـور مطلـق دارای حجیت دانسته اند بنابراین اگر از شهادت دوم رد برای قاضی اطمینان حاصل شد چنانچه از شهادت دو زن نیز برای قاضی چنین اطمینانی به دست آمد مـی تـوان آن را پـذیرفت چراکه قانون گذار برای شهادت به طور مطلق موضوعیت قائل نشده است بلکه بـر اسـاس ماده ٢٤١ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ١٣٧٩ تشخیص ارزش مو تـأثیر گـواهی بـا دادگاه دانسته شده است و از طرفی نیز بر اساس ماده ٢١١ قـانون مجـازات علـم قاضـی یکی از طرق اثبات دعوی شناخته شده است ."