چکیده:
بیدل دهلوی یکی از شاعران معروف عصر صفوی در سده یازدهم و دوازدهم هجری و شاعری برجسته در تاریخ ادب فارسی است؛ بهگونهای که بعد از جامی و امیر خسرو بزرگترین شاعر تلقی میشود. بیدل را از نظر نازکاندیشی و پرکاری باید نماینده تمامعیار سبک هندی بهشمار آوریم؛ زیرا تمام خصایص شعری گویندگان عهد صفوی را بهگونهای روشنتر و مشخصتر میتوان در آثار او جستوجو کرد. هنجارگریزی یکی از موثرترین شیوههای برجستهسازی و آشناییزدایی در شعر است که بسیاری از شاعران از آن بهره بر دهاند. بیدل هم یکی از آنهاست که از هنجارگریزی برای برجستهسازی شعرش استفاده کرده است. این نوشته پژوهشیاست که با رهیافت توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی زبان شعری غزلیات بیدل بر اساس مکتب فرمالیسم (ساختگرایی) بر مبنای الگوی لیچ میپردازد و بر اساس این دیدگاه انواع هنجارگریزی را در غزلیات وی بررسی میکند. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که بسامد هنجارگریزی معنایی در غزلیات بیدل، بیش از سایر هنجارگریزیهاست.
خلاصه ماشینی:
در ادامه به تعدادي از واژگان اشتقاقي که با افزودن پسوندهاي زير ساخته مي شوند و بيدل به جاي پرداختن به معناي حقيقي ، به معاني مجازي و کنايي آن ها توجه کرده اشاره مي کنيم : - کاربرد واژه با پسوند «ناک » در نمونه زير: خــونم بـــه صـــد آهنـــگ جنـــون نالـــه فروشســـت بــــي تــــاب شــــهيد مــــژه عربــــده نــــاکم (بيدل ، ١٣٨٤: ج٢: ١٠٦٢) - کاربرد «ان » (نشانه جمع و حالت ) با واژه هايي که باعث تازگي مي شود؛ مانند چــو شــمع از امتحــان ســيرم دريــن دعــوت ســرابيــدل بــه آن گرمــي کــه بايــد ســوخت خامــان پختــه انــد آشــم (همان : ١٠٣٤) - کاربرد واژه با پسوند «ينه » در شعر ذيل : از اصــــل ، دور مانــــد جهــــاني بــــه ذوق فــــرع مـــا هـــم يـــک آبگينـــه بـــه خـــارا زديـــم پـــا (همان ، ج١: ٨٣) - کاربرد واژه با پسوند «ک » تصغير در بيت زير: بـــه کـــه تيغـــي برکشـــيم و گـــردن مـــلأزنـــيم شــرم حيرانســت بــا ايــن مــردک تقريــر جنــگ (همان ، ج٢: ٩٤٠) -کاربرد واژه با پسوند «گاه » در نمونه زير: بـــــي نيـــــازم از رم و آرام ايـــــن آشـــــوبگاه 119 چشــم مــي پوشــم همــه گــر خــواب مــي بايــد مــرا (همان ، ج١: ٢١٢) - کاربرد واژه با پسوند «کده » در مورد ذيل : آن قـــدر بــــر در اظهـــار مبـــر حاجــــت خــــويش کـــــه بـــــه خفتکــــده منــــت احبــــاب رســــي (همان ، ج٢: ١٣٨٧) د) کاربرد صفت مبهم هرکه به جاي هرکس بيدل اين روش را به طور فراوان و با بسامد خيلي بالا در غزليات خود استفاده مي کند که در ذيل نمونه هايي از آن را ذکر مي کنيم : عرصـــه شـــوخي مـــا گوشـــه ناپيـــدايي ســـت هرکـــه رو تافـــت بـــه آيينـــه دچـــار اســـت اينجـــا (بيدل ، ١٣٨٤: ج١: ١٤٥) هرکــه را دل از غبــار کينــه جــويي هــا تهــي ســت مـــي کشـــد همچـــون نيـــام آســـوده در بـــر تيـــغ را (همان : ٢١٨) هرکــه رفــت از خــود بــه داغــي تــازه ام ممتــاز کــرد آتــش ايــن کــاروان هــا جملــه بــر جــان مــن اســت (همان : ٣٧٠) هرکـــــه حرفـــــي از لبـــــت وامـــــي کشـــــد از رگ يـــــــاقوت صـــــــهبا مـــــــي کشـــــــد (همان ، ج٢: ٨٠٧) هنجارگريزي واژگاني يکي از روش هاي برجسته در آشنايي زدايي است که شاعران زيادي با استفاده از آن به آفرينش واژگان و اصطلاحات تازه و زيبا دست مي زنند و از اين طريق اشعار خود را زيبا و دل انگيز مي کنند.