چکیده:
ابوالفضل بیهقی مورخی آشنا به اصول تاریخ نگاری، داستان پرداز ماهر و آگاه به رموز جذب خواننده، و انسانی منصف و جویای حقیقت است. تمامی این خصوصیات، تاریخ وی را به اثری ممتاز بدل کرده است. آنچه در این نوشته می خوانیم، کوششی است در جهت شناساندن شیوه های که او برای گنجاندن حقایق در مکتوبات خود به کار بسته است. ذهن محتاط و زیرک او جانب احتیاط و محافظه کاری را رها نمی کند تا مبادا بر ساحت حقیقت غباری بنشیند. در این نوشته به نه شگرد تلفیق محافظه کاری و حقیقت گویی بیهقی، نیز یازده دلیل بر اثبات حقیقت گویی وی و همچنین به دلایلی که باعث شده است تا به محافظه کاری روی اورد، اشاره می شود.
Abu al-Fazl Beyhaqi is an historian well versed in the principles of historiography, a skilled narrator and fully aware of the secrets of attracting his readers, a just man and a seeker of the truth. All these qualities have turned his History into a superb work.
What we read in this article is an attempt to demonstrate the techniques employed by Beyhaqi to include true facts in his writing. Beyhaqi’s prudent and sharp mind hardly fails to maintain foresight and conservativeness lest anyone would be slightly offended.
In the present article, mention is briefly made of nine techniques that are a combination of conservativeness and frankness in expressing the truth; eleven reasons are also proposed to prove his truth-telling, as well as a number of reasons why Beyhaqi has had to incline to conservativeness.
خلاصه ماشینی:
"او با یک عبارت کنایه آمیز از یکی از بزرگ ترین اشتباهات و نقطه های تاریک سلطنت مسعود پرده برمی دارد و آن بازداشت برادرش محمد اسـت کـه سـرانجام بـه مـرگ محمد منتهی می شود و مسعود، رندانه کسانی را به عنوان عاملان این واقعه مجـازات میکند که خود، روزگاری نه چندان دور آنها را به این کار واداشته بود.
این «هرکس » چه کسی می تواند باشد جز مسعود و پسریان ، که باید سعی کننـد بـه خلق وخوی «مأمون» حکایت دسـت پیـدا کننـد، حـال کـه از روزگـار مسـاعدت یافته اند؟ مورخ باید بین گذشته و حال ارتباط برقرار کند (نـک : شهسـا ١٣٧٢: ٥٤) و ایـن دقیقا همان کاری است که بیهقی در موارد مشابه مثال فوق انجام می دهد.
١. بیهقی نسبت به نسخه ها و یادداشتهایی که فراهم آورده بود و جزء منابع اصلی او برای تاریخ نگاری بود، بسیار حساسیت داشت و از اینکه این نسخه ها و یادداشتها در «حادثۀ شورش طغرل غلام » از بین رفته ، اظهار تأسف و ناراحتی فـراوان کـرده است ؛ این امر خـود نمایـانگر عمـق امانتـداری و پـای بنـدی وی نسـبت بـه امـر / / / حقیقت گویی در ثبت تاریخ است : / / دریغا و بسیاربار دریغا که آن روضه های رضوانی برجای نیست که این تاریخ بدان چیـزی / / / نادر شدی و نومید نیستم از فضل ایزد عز ذکره که آن به من باز رسد تا همـه نبشـته آیـد / / (همان ، ص ٣٨٩)."