چکیده:
این نوشتار در صدد بررسی و نقد شبهة«غیرمعرفت بخشی امثال قرآن» است که از سوی برخی مستشرقان معاند قرآن و روشنفکران مسلمان متاثر از آنها، مطرح شده است. نگارنده در این مقاله، به بیان مطالبی چون: مفهوم شناسی مثل، فوائد، اهمّیت و گونههای مثل، بیان دیدگاهها و نقد نگرش غیر معرفت بخشی، دربارة امثال قرآن پرداخته و ضمن پاسخ به این شبهه با ادلهای برون متنی ودرون متنی قرآن، برای اثبات اینکه امثال قرآن در جملات و گزارههای خود معرفت بخش و بیانگر عالم واقع است، دلایل و شواهد از مثلهای حکیمانة قرآنی را بیان نموده که نتیجة آن، معرفت بخشی امثال قرآن کریم است
خلاصه ماشینی:
نگارنده در این مقاله ، به بیان مطالبی چون : مفهـوم شناسـی مثـل ، فوائـد، اهمیـت و گونه های مثل ، بیان دیدگاه ها و نقد نگرش غیـر معرفـت بخشـی ، دربـارة امثـال قـرآن پرداخته و ضمن پاسخ به این شبهه با ادله ای برون متنی ودرون متنی قرآن ، برای اثبات اینکه امثال قرآن در جملات و گزاره هـای خـود معرفـت بخـش و بیـانگر عـالم واقـع است ، دلایل و شواهد از مثل های حکیمانۀ قرآنی را بیان نموده که نتیجۀ آن ، معرفـت بخشی امثال قرآن کریم است ..
این زبان نیز، بایستی مانند زبان عرف جامعه ، از زبان تمثیل ، تشبیه ، کنایه و مجاز استفاده کند و قرآن کریم ، ضمن انتخاب شیواترین روش در ارائه مقصود خود، از بهترین زبان و برترین مثال ها- که هر یک در جای خود زیبا و آموزنده و الهام بخش هستند- برای مخاطبان خود بهره گرفته و تصریح کرده است : «و لقد ضربنا للناس فی هذا القرآن من کل مثل لعلهم یتذکرون .
الف ) خاستگاه این دیدگاه خاستگاه این رویکرد، سخنان مبهم و نامفهوم فیلسوفان غربی است ؛ پیچیدگی مسائل فلسفی ، سبب شد عده ای در صدد ارائه معیار برای معنا داری برآیند و هریک ، معیارهای را- که در ادامه بیان خواهیم نمود- ارائه نمودند و چون درگزاره های دینی، نیز سخنان دشوار و پیچیده ای در مورد خداوند و عقاید دینی وجود دارد، مصداق ادعای آنها قرار گرفت .
پس این مطلب ، خود بزرگترین دلیل برحقانیت و معرفت بخشی هریک از گزاره های قرآن است .