خلاصه ماشینی:
شيخ الرئيس و ابوسعيد شيخ الرئيس در مجلس ابوسعيد نشسته بود، اين دو بيت شعر را بگفت: مائيم به عفو تو، تولا کرده وز طاعت و معصيت، تبرا کرده آنجا که عنايت تو باشد، باشد ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده ابوسعيد در جوابش بديهة گفت: اي نيک نکرده و بديها کرده وآنکه بخلاص خود تمنا کرده بر عفو مکن تکيه که هرگز نبود ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده غم روزگار چيست؟ خوشتر ز عيش و صحبت و باغ و بهار چيست؟ ساقي کجاست؟ گو سبب انتظار چيست؟ هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار کس را وقوف نيست که انجام کار چيست؟ پيونت عمر بسته به موئي است، هوشدار غمخوار خويش باش، غم روزگار چيست؟ راز درون پرده چه داند فلک، خموش اي مدعي نزاع تو با پردهدار چيست؟ «حافظ» چگونه دعايمان مستجاب گردد؟ مردي خدمت حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم عرض کرد: دوست دارم دعايم مستجاب گردد.