چکیده:
در میان دانشهای حدیثی، دانش «فقه الحدیث» از اهمیت بسزایی برخوردار است. عالمان و پژوهشگران عرصۀ دانش حدیث و اصول الفقه، فهم حدیث و متن را در گرو طیکردن دو مرحله میدانند: یکی معنای متن (مراد استعمالی) و دیگری فهم مقصود (مراد جدی). مرحلۀ اول را میتوان با روش و ابزار خاص خود پشت سر گذاشت؛ اما فهم مقصود گوینده تنها از طریق بهرهمندی از قراین امکانپذیر است. به نظر میرسد که باورهای کلامی یکی از قراینی است که میتوان از آن برای فهم مقصود بهره برد. این نوشتار درصدد تبیین چگونگی استفاده از باورهای کلامی در فهم حدیث است. همچنین تلاش میکند آسیبهای این قرینه را شناسایی کند. با بررسی انجامشده روشن شد که در صورت داشتنِ شرایط پنج گانه، میتوان به باورهای کلامی به عنوان قرینۀ متصل لبّی برای فهم حدیث استناد کرد. شش آسیب جدی را نیز شناسایی و بررسی کردهایم که متوجه این قرینهاند.
خلاصه ماشینی:
باورهای کلامی و گسترۀ آن همان گونه که اشاره شد، قراین غیرلفظی (لُبّی یا عقلی) که از آن در فهم مقصود گوینده استفاده میشود، گسترۀ وسیعی دارند؛ زیرا از آنجا که متکلم در خلأ سخن نمیگوید و با تکیه بر قراین، بسیاری از واژهها و عبارتها را حذف میکند، قراینی از این قبیل، همه از قراین غیرلفظی متصل هستند: زمان و مکان متکلم و شنونده، فضای صدور سخن، سیاق، فرهنگ زمان صدور سخن، صفات متکلم، حالات و شخصیت متکلم و مخاطب، برهانهای عقلی، حقایق علمی و ...
به عبارت دیگر، پژوهشگر حدیث با استناد و توجه به باورهای کلامی متوجه میشود که معنای ظاهری حدیث مقصود متکلم نیست؛ به عنوان مثال، حدیثی که از لزوم شرط هاشمیبودن برای منصب امامت سخن میگوید، 1 برای پژوهشگر سنیمذهب، ظاهر کلام، مقصود گوینده نیست؛ زیرا او از یک سو صحت این متن را پذیرفته است و از سوی دیگر، باور کلامیاش عدالت صحابه و در نتیجه، مشروعیت حکومت خلیفۀ اول و دوم و سوم است.
اکنون به نظر میرسد از میان دو قسم مذکور تنها باورهای مسلم کلامی شایسته قرینه فهم مقصود گوینده است؛ زیرا در غیر این صورت نمیتوان از ظاهر کلام گوینده صرف نظر کرد.
به عبارت دیگر، عالمان مسلمان به دلیل کثرت اسناد حدیث غدیر، آن را نقل و تدوین کردهاند؛ ولی باور کلامی آنان، یعنی عدالت صحابه، راهی جز توجیه و تأویل حدیث غدیر پیش پای آنان نگذاشته است؛ زیرا این باور مانع از آن میشود که شخص باورمند معتقد شود که واژۀ مولی در حدیث غدیر به معنای متصدی و سرپرست است و با این حال، بگوید که صحابۀ عادل روی حق پای گذاشته و ولایت علی7 را نپذیرفتهاند.