چکیده:
توانایی برای فهم و تحلیل تجربههای هیجانی به توانایی فهم خویشتن در ارتباط بهتر خود با محیط منجر میشود که تنظیم کارآمد هیجان و تقویت خوببودن را پرورش میدهد. عملکرد شغلی تحت تأثیر تو نایی کارمند در بهکارگیری هیجانها در تسهیل عملکرد است و کارمندان میتوانند هیجانهای مثبت و منفی را بهعنوان مزیتی برای بهبود عملکرد خود بهکار گیرند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ابعاد هوش هیجانی کارکنان شبکة ورزش بر عملکرد آنها و ابعاد آن است. از این رو، به نظر میرسد این تفاوتها تأثیر معناداری بر سبک زندگی مانند سلامت جسم و روان، عملکرد، شغلی و روابط اجتماعی داشته باشد. تحقیق حاضر کاربردی و به روش توصیفی – همبستگی انجام گرفته است. ابزار پژوهش پرسشنامه است. نمونة 140 نفری از کارکنان شبکة ورزش سیما به روش تصادفی ساده انتخاب شد. نتایج حاکی از آن است که هوش هیجانی و ابعاد چهارگانة آن بر عملکرد کارکنان تأثیر مثبت و معنادار میگذاردو هرگونه افزایشی در خودآگاهی، مدیریت روابط، آگاهی اجتماعی و خودکنترلی افراد عملکرد کارکنان را افزایش میدهد. در نتیجه، هوش هیجانی عاملی سازماندهنده است که موجب بهبود عملکرد گروه میشود.
خلاصه ماشینی:
اغلب کسانی که عملکرد بهتری دارند، دارای هوش هیجانی بالاتری میباشند، در حالی که عملکرد پایین دارند، به این علت نیست که مهارت های بین فردی کمتری دارند، ارتباطات کاریشان ضعیف است ، اقتدارطلب و جاه طلب میباشند یا اینکه با مدیریت سطح بالا اختلاف دارند.
از آنجا که صنعت رسانه تأثیرگذارترین صنعت در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و غیره است ، عملکرد کارکنان در کیفیت رمزگذاری چرخۀ انتقال پیام نقش کلیدی دارد، بنابراین ، عامل انسانی در عصر ارتباطات در زمینۀ امور اقتصادی و تجاری مانند دیگر بخش های اجتماعی، مهم و حیاتی است و در این میان هوش هیجانی مناسب به افراد کمک میکند تا بتوانند مهارت های خود را به بهترین نحو ممکن در موقعیت های مختلف به کار گیرند ( ,Bhatt ٣٩-٣١.
این اصول کاربردی عبارت اند از مشخص کردن اهداف سازمان به طور واضح ، ایجاد پیوند بین آموزش و اهداف سازمان ، ارزیابی دقیق کارکنان در برنامۀ آموزشی برای مشخص کردن تواناییهای پایه و نیازهای فردی آنان ، انطباق طرح برنامۀ آموزشی با تواناییها و ضعف های کارکنان ، برقراری ارتباط و پیوند بین آموخته ها و تجربه های دنیای واقعی کارکنان ، فراهم کردن فرصت هایی برای تمرین آموخته ها، به کارگیری موقعیت های گروهی برای ایفای نقش و مهم ترین رفتارهای اجتماعی و آموزش آن ها، همگی بر سطح عملکرد افراد در سازمان مؤثر است .
همچنین ، سرمایه گذاری برای ایجاد و نهادینه کردن فرهنگ توجه به هوش هیجانی به عنوان قابلیتی که میتواند در ارتقای عملکرد مؤثر باشد و تشویق افراد به ارتقای این مهارت ها و به کارگیری آن در محیط کار برای تحقق اهداف سازمان پیشنهاد میشود.