چکیده:
امروز مخاطبشناسی و توجه به آن، در ادبیات داستانی کودک و نوجوان نزد برخی از نویسندگان، منتقدان و صاحبنظران این گروه کمرنگ شدهاست. آنها بنا به استنادهایی چون فضاهای مجازی مختلف و قابلدسترس برای کودک و نوجوان، توجه به مخاطب را امری کهنه و قدیمی میدانند که سبب میشود وسعت دیدگاه مخاطب را محدود، و آنها را از مطالعه دور کند. این نظر درمقابل نظر توجه به مخاطب نزد صاحبنظرانی دیگر قرار میگیرد مبنی بر اینکه مخاطب در ادبیات داستانی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و درواقع یکی از مهمترین نقاط افتراق ادبیات داستانی کودک و نوجوان و البته بزرگسال عنصر مخاطب است و توجه به این عنصر مهم باعث میشود انتخاب بسیاری از عناصر داستان و رمان براساس آن شکل گیرد. نگارنده سعی دارد با استناد به نظرات این دو گروه، من یک گوزن بودم را موردبررسی قرار دهد و به نظری هرچند کوتاه غیر از این دو گروه توجه داشته باشد. مواردی دیگری چون نماد گوزن در فرهنگهای مختلف و ساختار داستانی اثر نیز ازجمله اموری هستند که به آن اشاره شدهاست.