چکیده:
از نخستین اظهارنظرهای «آخوندزاده» تا مقدمه «جمالزاده» بر کتاب «یکی بود یکی نبود»، یعنی در یک دوره تقریبا پنجاه ساله، با مجموعه معدودی از گفتارهای پراکنده درباره داستان و رمان مواجهیم، که تاکنون کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. این گفتارهای پراکنده را می توان نخستین مانیفست-های ادبی درباره داستان و رمان به شمار آورد. در این نقد و نظرها، مباحثی یافت میشود که میتوان آن را به عنوان نقاط مشترک نویسندگان و منتقدان این عصر به حساب آورد. اخلاق گرایی، واقع گرایی و سودبخشی رمان، سه فصل مشترک تمام این پاره گفتارهاست. شرایط تاریخی و تحولات اجتماعی عصر مشروطه، فضایی را مهیا ساخته بود که در آن تنها ادبیات متعهد میتوانست به حیات خود ادامه دهد. نخستین رمانها و نخستین نقد و نظریه های رمان در ایران، در چنین شرایطی شکل گرفت و به ناگزیر هدفمندی داستان و رمان در اولویت قرار گرفت. از همینرو در این مقاله بر آنیم تا نخستین نقد و نظرها درباره داستان و رمان در ایران را با تکیه بر دیدگاه های زیبایی شناسانه هگل تفسیر و تحلیل کنیم. هگل و هگلی ها، محتوای ادبی را مهم تر از فرم ادبی می-دانستند و بر هدفمندی و سودبخشی رمان تکیه داشتند. در پژوهش حاضر مشخص شد که نخستین نقدها در ایران، تا حد زیادی با زیباییشناسی هگلی انطباق دارد.
Since the first comments of ‘Akhoond Zadeh’ up to the introduction of ‘Yeki Bood Yeki Nabood’ (once upon a time) by ‘Jamal Zadeh’، in a period of almost fifty years، we encounter with a few scattered speeches about story and novel، which has hardly gained any attention by the researches so far. These scattered notes could be considered as the first literary manifests about story and novel. In these critiques and comments some topics could be considered as the common ideas of writers and critics of that era. Moralism، realism and the profitability of novel are the three common topics of all these few speeches. Historical conditions and social changes of the constitutional era، prepared a space which only the purposeful literature could have flourished in. The first novels and novel critiques in Iran were formed in these situations and the purposefulness of story and novel was prioritized inevitably. Therefore، this article tries to interpret and analyze the first critiques and comments about story and novel in Iran based on Hegel’s aesthetics. Hegel and Hegelians considered the literary content more important than the literary form and emphasized the purposefulness and profitability of the novel. In this research، it is shown that the first critiques in Iran have much in common with Hegelian aesthetics.
خلاصه ماشینی:
بـا این حال، مجموعة این نوشته ها را که با مقدمة جمالزاده بر کتاب «یکی بود یکی نبود» بـه اوج می رسد، می توان به عنوان نخستین مانیفست های ادبی دربارة داستان و رمان به شـمار آورد که زمینه را برای مطرح شدن نظریه های رمان در ایران فراهم ساخته اند.
هـر چنـد هیچ بعید نیست که آرای نخستین منتقدان ایرانی ، به واسطة روح هگلی حـاکم بـر نقـد اروپای قرن نوزدهم ، از نظرهای هگل تأثیر پذیرفته باشد، در این مقاله تأکیـدی بـر ایـن تأثیرپذیری وجود ندارد و کوشش شده تنها تفسیری هگلی از نخستین نقدهای داسـتان و رمان در ایران به دست داده شود.
گرایش های هگلی در نخستین نقد و نظرها دربارة رمان در ایران چنانکه پیشـتر اشـاره شـد، نخسـتین نقـد و نظرهـا دربـارة رمـان در ایـران، تنهـا گفتارهایی پراکنده است که در برخی نامه ها، مقدمه های رمان و مجلات ادبـی بـه چـاپ رسیده است و از مجموع این پارهگفتارها نمی توان به نظریه ای واحد و ساختارمند رسید.
بنابراین جمالزاده از نخستین نقد و نظرش درباب رمـان در سال ١٣٠٠ تا دهه های بعد، انسجام فکری و نظری خود را حفظ کرده اسـت و بـرای داستان، رسالتی اجتماعی قائل شده و بر این باور است که ایـدهآلهـای کلانـی بایـد در پس داستانها نهان باشد و از این رو باید او را یکی از هگلی های ایران به شمار آورد، کـه واقع گرایی متعهد را در داستاننویسی ایران نمایندگی می کند.