چکیده:
درمان متمرکز بر هیجان، رویکردی تجربی است که مولفه های درمان های مراجع محور و گشتالت را با نظریات مدرن در حوزه هیجان و رویکرد تجربه ادراکی دیالکتیکی، یکپارچه کرده است. در درمان متمرکز بر هیجان، تمایز بین انواع مختلف هیجانات، مانند نقشهای از وضعیت هیجانی مراجع است که به کار گیری انواع مختلفی از مداخلات را برای درمانگر امکان پذیر میکند . در این دیدگاه، هیجان یکی از عوامل پایه ای در شکل گیری خود و یک عامل تعیین کننده در سازمان یافتگی خود است . شش اصل عمده در پردازش هیجان، مداخلات درمانگر را هدایت میکند و در واقع اهداف درمان به شمار میآید. در درمان متمرکز بر
هیجان، لازم است که مراجع، تجربیات سازگارانه را جهت جایگزینی با تجربیات ناسازگارنه، فعال کند و روایتهای جدید حاصل از تجربیات را به ساختارهای شناختی موجود، جذب کند. بنابراین، درمان هم تجربه هیجانی و هم روایت های فرد از آن را تغییر می دهد و این تغییرات را جذب میکند. در مقاله حاضر، خلاصه ای از رویکرد متمرکز بر هیجان در درمان و پژوهشهای مرتبط با آن ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"شروع و پایان این مرحله نیز با تجربه اضطرابی همراه است که فروید بدین شکل بیان می دارد: «اختگی را می توان درتجربه روزانه جدا شدن مدفوع از بدن یا فقدان پستان مادر هنگام از شیر گرفتن مجسم کرد»(یالوم 1 1980 ) 3- مرجع قدرت بیرونی: فراخود از وابستگی طولانی مدت طفل به والدینش نشات می گیرد , تاثیر و نفوذ والدین در عمق فراخود ماندگار می شود(مارکوزه1987).
پس مرجع قدرت بیرونی با اعمال نفوذ زیاد بر کودک و به همراه تجربه مجدد اضطراب برای وی، به صورت ابژه ای برای کودک تبدیل می شود تا در صورت رویارویی با دنیای واقعی بیرون در ایمنی بیشتر باشد و بتواند به عنوان عاملی تقویت کننده، غریزه خود آزاری خویش را ترضیه کند.
تبیین فراخود به عنوان ابژه ای برای خود با توجه به مطالب گفته شده در بخشهای پیشین، در این بخش به بازنگری توپوگرافی ارائه شده توسط فروید برای اعمال هوشیارانه و غیر هوشیارانه به همراه سه عنصر تشکیل دهنده عرصه روان و ارایه اصلاحات پیشنهادی میپردازیم.
بنابرنظر فروید نیمه خودآگاه نیز تحت لوای ناخودآگاهی قرار می گیرد و با توجه به توپوگرافی مطرح شده توسط وی می توان نتیجه گرفت که" فراخود" نیز به سان" نهاد" با استناد به بررسی های "برق و چارتراند(1999) در ناخودآگاهی کامل است و از آنجا که تمامی این سه بخش یک منشا دارند یعنی" نهاد"و با در نظر گرفتن ناخودآگاه بودن" فراخود" و همپچنین" نهاد"، در نظر گرفتن غرایز و امیال سرکوب شده برای" فراخود" نیز محتمل است."