خلاصه ماشینی:
"البته،ترجمه "Story" هم خود«داستانی»است گیرا و«حکایتی»است شیرین!مترجمان محترم "My mothers story" را«داستانی»دارد،بار عاطفی آن بیشتر باشد(به این میگویند نقد پست مدرنیستی یا«توضیحالواضحات فی تکثیرالمشکلات در همین فهرست،خانم رنجبر Martins dilema را به «دوراهی مارتین»و خانم شایان«وضعیت دشوار»مارتین ترجمه کردهاند که اگر نخواهیم بهانهجویی کنیم،نادرست نیستند،اما«دوراهی»و«سهراهی»و «چهارراه»را وقتی با اسم خاص به کار میبریم و گاه اصطلاحی است فنی در لولهکشی و الکتریکی!،در عرف نام مکان خاصی است،پس بهتر بود مینوشتیم«مارتین بر سر دوراهی»(یادآور مباحث بسیار بسیار شیرین«بر سر دوراهی» زن روز!!که بار عاطفی-تراژیک قضیه را صد چندان میکند!!) اما«وضعیت دشوار»در این جا اصولا گویا نسیت؛چون ممکن است فردی«وضعیت دشواری»در زندگی داشته باشد و مثلا حقوقش کفاف زندگیاش را ندهد یا مستاجر باشد و هر سال مجبور به کار شاق اسبابکشی باشد و هیچگونه انتخابی هم نداشته باشد،اما همانگونه که در نقد یاد شده کردهام،«وضعیت دشوار»مارتین،ناشی از Dilema و «محظوراتی»است که در گزینش راه زندگی دارد.
در حالی که هنوز هم اقوام و عشایر مهاجر یا«کوچ رو»وجود دارد!یا بهتر بنویسیم«ساکنان اولیه»!اما از زبان پسر شهری میشنویم: I love looking things about the past, میبینیم در«مزرعه» یا«کشتزار»یاد شده،پسر شهری به دنبال ردپایی از گذشته است و هنگامی که مارتین از وی میپرسد: the hell do you think youre doing, What ,پسر شهری پاسخ میدهد: Digging یعنی در حال حاضر در«مزرعهء تایم»کسی دنبال کشت و زرع نیست و صحبتی از Cultivation یا "Ploughing" یا شخمزدن در میان نیست،بلکه بحث بر سر "Digging" یا حفاری و به عبارتی،کند و کاو در گذشته است و این کشتزار یا مزرعه،چیزی نیست جز کشتزار«زمانه»که بابا طاهر،در دوبیتی زیبایی از آن چنین یاد میکند: یکی از برزگری نالون در این دشت به چشم خون فشانه آلاله میکشت همی کشت و همی گفت ای دریغا که باید کشتن و هشتن در این دشت اما کند و کاو در گذشته به چه منظوری است؟از زبان مترجم اول بشنویم: «من تا حالا آن گل سینه را نگه داشته بودم."