چکیده:
حماسهها بدون درنگ، بازتابی از روند رویدادها، عناصر و موجودات طبیعی و فراطبیعی زندگی بشری هستند. دخالت و همراهی عناصر زنده طبیعت در کنار ادوات حماسی، تصاویر بسیار زیبایی از عظمت روح حماسهها را منعکس ساختهاست. از جمله این عناصر، حضور چشمگیر «اسب» و توصیفات و تصاویر آن در صحنههای مختلف حماسیرزمی نبردهاست. حماسه شاهنامه بر مبنای اصل حضور خاندانهای پهلوانی و ارزش عظیم اسب در کنار عناصر دیگر جنگی، تصاویر زیبایی را از این موجودخلق کردهاست. در مقابل، این عنصر با بهکارگیری نسبی آن، یکی از نمودهای پرتکرار نمادینه جانوری و ارزش رزمی در لابه لای حماسه جاهلی اعراب، یعنی دیوان عنتره، است. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی، به بررسی و مقایسه جایگاه اسب و جلوههای آن در دیوان شعری عنتره بن شدّاد و شاهنامه فردوسی میپردازد. براساس یافتههای این پژوهش، توصیفات حماسی اسب و شخصیتپردازیهای میدانی آن به همراه قهرمان، در ایجاد توازن قدرت از مهمترین مضامین مشترک در این دو اثر بوده است؛ با این تفاوت که افق دید عنتره در توصیفات و تشبیهات اسب، نسبت به فردوسی، کوتاه و اشارات او به اصالت نژادی در اینگونه توصیفات اندک است.
Undoubtedly, epics reflect the flow of events, elements, and natural and supernatural creatures in human’s life. The interference and accompaniment of the live elements of nature alongside the epic tools have reflected very beautiful images of the greatness of epics. An example of these elements is the significant presence of "horse" and its descriptions and images in epic-war battle scenes. The epic of Shahnameh has created beautiful images of this creature based on the principle of the heroic families’ presence and the great value of horse beside other war elements. Also, this element with its partial use is one of the frequent symbols of animal symbolism and marital value in the Arabic epic literature of the Age of Ignorance, namely Antara’s book of poetry. The present study investigates and compares the position of horse and its images in Antara Ibn Shaddad’s book of poetry and Ferdowsi’s Shahnameh. The findings show that the epic descriptions of horse and its field characterizations in the company of hero, in making balance of power, was one of the main common themes of the two works. But Antara’s perspective on horse descriptions and similes was limited in comparison with Ferdowsi, and his references to racial authenticity in these kinds of descriptions were few.
خلاصه ماشینی:
١-٢- پیشینۀ تحقیق در زمینۀ عنوان این مقاله تحقیقی یافت نشده است ولی از مواردی که موضوع اسب در شاهنامه مورد پژوهش قرارگرفته است ، میتوان به این موارد اشاره کرد: «اسب پرتکرارترین نمادینۀ جانوری در شاهنامه و نقش آن در تکامل کهن الگوی قهرمان » از فرزاد قائمی و محمد جعفر یاحقی، چاپ شده در فصلنامۀ زبان و ادب فارسی، شماره ٤٢، زمستان ١٣٨٨.
همچنین ، بر مبنای ویژگیهای ظاهری، نام هایی برای اسبان انتخاب شده که متناسب با نشست و برخاست های آن در میادین نبرد، زیبایی دو چندان به حماسه بخشیده است ؛ برای مثال شبدیز، نام اسب خسرو پرویز، در معنای شب رنگ ، حسن انتخاب شاعر را در گزینش نام شب برای اسب نشان میدهد که شبگردی قهرمان و اسبش و خستگیناپذیری آنها در جنگ ها، حتی در شباهنگام ، تیرگی و هماهنگی آن را با تاریکی شب به ذهن خواننده متبادر میکند: من و رستم واسب شبدیز و تیغ نیــارد برو ســــایــه گســـترد میغ (همان ،ج ٩٧:٢) فردوسی توانسته است ، هنر تصویرآفرینی را در شاهکار بیبدیل خود به نمایش بگذارد.
» (دودپوتا، ١١٦:١٣٨٢) اگر بخواهیم در لابه لای اشعار حماسی عنتره ، رد پای نقش آفرین حماسه ساز شخصیت های برتر آن را بیابیم ، بعد از خود او که قهرمان و دلاورمرد برتر صحنه های میدانی نبردهاست ، نقش دوم از آن اسب حماسی اوست که نه چون یک موجود صامت حیوانی، بلکه با ویژگی و خصوصیات برتر جنگی، اصلیترین محرک قهرمانی را برای صاحب خود به ارمغان میآورد: و لرب خیل قد وزعت رعیلها بأقــب لا ضغــن و لا مجفــال (دیوان ،١٩٩٢ :١٩٢) «چه بسا گله اسبانی که مانع اسب های پیشرو آنان شدم با اسبی اصیل و لاغرمیان که در راه رفتن به ضربه نیاز نداشت و ترسو نبود.