چکیده:
رمان نو یکی از گونه های مهم رمان است که از نظر محتوا و فرم بسیار متفاوت از گونه پیشین خود است. نویسندگان این نوع رمان هریک به شیوه ای مستقل و بدون رعایت اصول و چارچوبی خاص قلم می زنند. بنیانگذار و نظریه پردازی که قواعد این گونه رمان را به طور منسجم و منظم تبیین کند وجود ندارد. البته این گونه رمان ها رها شده و بدون موازین نیستند و حتی مهم و تاثیرگذار هم هستند، به طوری که نویسندگان این گونه با خلق آثاری برجسته سه دهه آن را تداوم دادند. رمان نو وصف دنیای معاصر است و بشر این عصر را آگاهانه یا ناآگاهانه صرفا توصف می کند، نه نقد و نمی خواهد از آن عبور کند. رمان نو به ملاک ها و عناصر سنتی چون طرح، شخصیت، تشریح حالت های روحی و ذهنی اشخاص، ارتباط معمول بین زمان و مکان و ایجاد نظامی از علائم جهت راهنمایی خواننده، عمل داستانی، سلسله حوادث منظم، شیوه های معمولی روایت داستان توجهی ندارد. موضوع برایش بی اهمیت است و آنچه مهم است خود رمان و نوشتن رمان است.
خلاصه ماشینی:
هـر آنچـه ابتکـاري در خود داشته باشد عنوان نو بدان اطلاق ميشود، اما اينکه عنوان نو به اين نوع رمان اختصاص داده شده ، تنها منظور صفت نو نيست ، بلکه دلالت بر گونه اي دارد که با رمـان هـاي پيشـين متفاوت است و براي خود اختصاصاتي دارد.
رمان نو دربـارة اشيا مينويسد، زيرا عصر برتري اشياست ؛ مثلا در رمان پاککن ها حتي از شخصيت اصلي توصيفي ارائه نميشود؛ شخصيتي که خود را گم کرده است و سرگردان در شهري غريـب در جستجوي قاتلي آمده که خود اوست و خبر ندارد، اما در عـوض سراسـر رمـان وصـف اشياء است و حتي اين توصيفات بارها تکرار ميشود: «عددها به شکل ستون پشت سـر هـم ميآيند، و کنده هاي کاج روي ساحل آبراه روي هـم انبـار مـيشـوند، بازوهـاي مکـانيکي جرثقيل را به حرکت در ميآورند، طناب ها و قرقره ها» ( رب گريـه ، ١٣٧٩: ١٦٥، نيـز رک، همان : ١٢-١٣).
ديگر رمان صرفا يک تفريح و خيال نيست ، بلکه معمايي است هم براي نويسـنده و هم براي خواننده ؛ نويسنده به دنبال بيان يک موضوع (رمـان ) اسـت و بـرايش اهميـت دارد قطعاتي از آن را کشف کند؛ يعني رمان بايد خود امري باشد با ماهيت و وجودي که بتـوان کشفش کرد.