خلاصه ماشینی:
"نکته ی مهم این بود که مجری جلسه باید بسیار محادی و با مثال هابی زنده از زندگی بیرونی و حتی نقل تجربه های نوجوانی خود به بچه ها کمک می کرد تا داستان را درونی کنند.
استغاده از روبان هابی سفید، امضای گروهی بچه ها برای نویسنده، و ایجاد فضابی صمیمی و مهربان، که هر عضو به راحتی می توانست حرف های نهمان دلش را بگوید، نشان داد که فضای بیرونی چه تاثیر مهمی بر نقد کتاب می گذارد.
در میان گفت وگوهای صمیمی و مزمزه ی خاطرات مشابه با فضای کتاب، کشف کردیم که سن شخصیت اصلی داستان با تصمیم ها و حرف هایش همخوانی ندارد، رفتار مادر داستان کمی دور از منطق نوجوانان است، کلام سحرآمیز و جاذبه های فرم داستان نشان از این داشت که تکنیک های داستانی و دقت نویسنده بر زبان داستان کاملآ متناسب با سطح انتظارات نوجوانان است و این نتیجه ی مهم را برای من به همراه داشت که نویسنده ها نباید نوجوانان را دست کم بگیرند و به نقل خاطره با فرم داستان بپردازند."