چکیده:
مسئله تحقیق حاضر این است که مدرسه فکری اصفهان و حریانهای اصلی آن» در
معناشناسی صفات الهی» چه نوع الاهیاتی را بیان کردهاند. در مدرسة اصفهان با سه جریان اصلی
فکری مواجه هستیم؛ جریان فلسفی به رهبری ملاصدراء که در بحث معناشناسی صفات الهی» از
الاهیات ایجابی دفاع میکند. جریان فکری به رهبری ملارجبعلی تبریزی و قاطضی سعید قمی» که
به لحاظ اتخاذ برخی دیدگاههای کلامی» میتواند جریان کلامی نام گیرده پذیرش نظریة نفی
صفاتء از الاهیات سلبی در مباحث معناشناسی صفات الهی دفاع میکند. جریان کلامی -
حدیثی اصفهان» به نمایندگی علامه مجلسی» هرچند برخلاف ملارجبعلی و قاضی سعیدء اصل
صفت را برای ذات خداوند متعال اثبات میکند» اما به جهت تعقلناپذیری صفات ذاتی خدای
سبحان» در تبیین صفات باری تعالی از الاهیات سلبی بهره میگیرد .
خلاصه ماشینی:
جریان فکری به رهبری ملارجبعلی تبریزی و قاضی سعید قمی، که به لحاظ اتخاذ برخی دیدگاههای کلامی، میتواند جریان کلامی نام گیرد، ضمن پذیرش نظریۀ نفی صفات، از الاهیات سلبی در مباحث معناشناسی صفات الهی دفاع میکند.
جریان کلامی ـ حدیثی اصفهان، به نمایندگی علامه مجلسی، هرچند برخلاف ملارجبعلی و قاضی سعید، اصل صفت را برای ذات خداوند متعال اثبات میکند، اما به جهت تعقلناپذیری صفات ذاتی خدای سبحان، در تبیین صفات باری تعالی از الاهیات سلبی بهره میگیرد.
قاضی تأکید می¬کند که به هیچ ¬وجه، مراد از بیان این صفات آن نیست که انسان بتواند در کیفیت آن تحقیق کند و به آن احاطه یابد (قمی، 1415ق، 2: 125)، زیرا اساسا صفتی وجود ندارد و تنها آثار آن از ذات باری تعالی صادر می¬شود.
علامه با این عبارت، الاهیات ایجابی مورد نظر فلاسفه را رد میکند و تأکید مینماید که بحث در جزئیات علم خداوند و دیگر صفات ذاتی او، ناظر به شناخت ذات باری تعالی است که محال است؛ لذا دربارۀ صفات خداوند متعال باید مطابق با شیوه اهلبیت که همان روش سلبی و تنزیهی است، عمل کرد.
این استاد و شاگرد با دفاع از اصالت ماهیت، اشتراک لفظی وجود و نظریۀ نیابت ذات از صفات، در معنای صفات خداوند نیز مشی متکلمان را در پیش گرفته و قائل به الاهیات سلبی شدند.
ملارجبعلی و قاضی سعید قمی، این الاهیات را در بستر نفی صفات و نظریه نیابت و اشتراک لفظی می¬پذیرند و در مقابل، علامه مجلسی، این الاهیات را در بستر نظریۀ عینیت و اشتراک معنوی مورد توجه قرار می¬دهد.