چکیده:
در دیدگاهشناختی، واقعیتهای جهان خارج به خودی خود وجود دارند، ولی شیوه درک و به کارگیری آنها در زبان حاصل تجربه جسمی شده است. در مطالعات معنیشناسی، مجموعه عناصر سازنده متن شامل واژهها، جملات و ساختار دارای معنی بوده و در کنار یکدیگر حوزههای مفهومیای میسازند که در ارتباط تنگاتنگ با هم قرار میگیرند و به ما توانایی استدلال انتزاعی، یا به عبارت دیگر، توانایی تشکیل ساختهای نمادین که با ساختهای پیشمفهومی در تجربه مرتبط میشوند، را میدهند. دیدگاه فضاییسازی صورت (لیکاف، 1987) بر این نکته تأکید دارد که ساختار مفهومی بر حسب طرحوارههای تصویری به علاوه نگاشت استعاری درک میشود. در داستان درخت مراد (درخت مردمپسند)، نویسنده مرزباننامه با استفاده از استعاره مفهومی «زندگی سفر است» و طرحوارههای تصویری «حلقه»، «مرکزـ پیرامون» و «مبداـ مسیرـ مقصد»، مفاهیم عالی خودشناسی و کمال را برای مخاطب به تصویر میکشد. پژوهش حاضر به بررسی و توصیف برخی فضاهای ذهنی به کار رفته در داستان درخت مراد از مرزباننامه پرداخته و بر پایه آنها مفاهیم «سفر»، «درخت» «قهرمان»، «آزمون» و «پیر خردمند» را توصیف میکند
Cogntively speaking,the outside world facts are existing in themselves .However,their use in language are based on experiences .In semantic studies ,the elements in the text like words ,sentence structures are all meaningful and form a conceptual frame mingled together .They enable us to have a subjective reasoning or shape symbolic structures relevant to our pre-conceptual structures of the given experiences .The view of image spacing(lakeoff.1987) stresses that conceptual structures are based on image profiles and metaphor .In the story Morad,s Tree ,the writer of Marzban Name tries to portrait the high goal of self- knowledge through the metaphor Life is a Trip or image profiles like Loop,center-around,Source-direction-target .The present article tries to study some of the mental spaces used in this story of Marzban Name and describe the concepts of Trip,Tree,Hero,Test and the Old wise.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس، لیکاف توانایی استدلال انتزاعی در انسان را وابسته به ظرفیت مفهومسازی ذهن وی میداند، چرا که قابلیت تشکیل ساختهای نمادین مرتبط با ساختهای پیشمفهومی در تجربه (که همان طرحوارههای تصویری و مفاهیم سطح پایه هستند) و نیز توانایی نگاشت استعاری ساختها از حوزه فیزیکی به ساختها در حوزه انتزاعی را دارد (لیکاف، 1395: 477).
این مقاله میکوشد تا بر پایه نگرش فضاییسازی فرضیه صورت در چارچوب معنیشناسی به رمزگشایی برخی مفاهیم عرفانی، اخلاقی و اجتماعی داستان درخت مراد برگرفته از متن مرزباننامه پرداخته و نحوه ارتباط میان ساختهای مفهومی شناسایی شده را بررسی کند.
2ـ پیشینه پژوهش این پژوهش در چارچوب مفاهیم و اصول نظری رویکرد فضاسازی مفهوم صورت به بررسی طرحوارههای تصویری زیربنای تشکیلدهنده استعاره مفهومی «زندگی سفر است» و مضمون خودشناسی در یکی از حکایتهای کتاب مرزباننامه میپردازد.
در خصوص پرسش اول، این داستان حاوی پنج مفهوم مرکزی و کلیدی کهن الگوی اساطیری ادب پارسی (سفر، درخت، قهرمان، آزمون، پیر خردمند) بود که با بسط الگوی طرحوارههای تصویری مرکزـ پیرامون به مفاهیم پیرامونی بسیار دیگری (خودشناسی، دنیاپرستی، طاغوت، عوامل طاغوت) اشاره دارند که با توجه به متن کوتاه حکایت، تعداد قابل ملاحظهای به نظر میرسد و نشان از تیزبینی و فراست نگارنده آن در درک و انتقال مضامین اخلاقی، اجتماعی و سیاسی دارد.
در پاسخ به پرسش دوم، ساخت مفهومی فراگیر داستان در استعاره زندگی سفر است نهفته است و با طرحوارههای تصویری مبدأـ مسیرـ مقصد و طرحواره تصویری حلقه، به گذر انسان از مراحل رشد و تعالی روحی و منزلگاههای زندگی و ارتباط همه این منزلگاهها با یکدیگر اشاره میکند.