چکیده:
توجه به نیروی انسانی و مدیریت به عنوان دو اولویت مهم در سند تحول بنیادین آموزش
پرورش مطرح شده است که در هر دو مورد، نقش مدیران آموزشی در این امر نمود پیدا می کند . از
طرفی بررسی کارآیی و اثربخشی مدیران آموزشی در مدارس می تواند نقش سیاستگذاری های
آموزش و پرورش را آشکار سازد. شرایط حاکم بر مدارس دولتی و غیر دولتی این شبهه را ایجاد می
کند که آیا سیاستگذاری های آموزش و پرورش در مدیریت این دو طیف مدارس تفاوتی ایجاد می
کند؟ لذا هدف این تحقیق بررسی نقش سیاستگذاری های آموزش و پرورش در کارایی و اثربخشی
مدیران و مقایسه آن در مدارس دولتی و غیر دولتی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر
روش، علی – مقایسه ای می باشد. جامعه آماری 629 مدیر در مدارس دولتی و غیر دولتی نواحی 3
و 4 شهر کرج می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 242 نفر برآورد شده که به روش
نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته ۴۰ آیتمی است
که ابعاد کارایی و اآثربخشی مدیران را مورد سنجش قرار می دهد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها بر
اساس آمار توصیفی (میانگین) و استنباطی (t تک نمونه ای و t دو گروه مستقل) بیانگر این است که
هر دو گروه مدیران مدارس نقش سیاستگذاری آموزش و پرورش بر ارتقاء کارایی و اثربخشی را زیاد و
خیلی زیاد می دانند. همچنین نتایج فوق نشان دهندهی تفاوت معنی دار در متغیر کارآیی مدیران
مدارس بوده؛ مدیران مدارس غیر دولتی از میانگین کارایی بالاتری نسبت به مدیران مدارس دولتی
برخوردار بوده اند که می توان آن را به بهره مندی بیشتر مدارس غیر دولتی در توانایی استفاده از
فناوری و در اختیار داشتن آمور مالی بیشتر نسبت داد. درواقع مشارکت مالی مردمی درمیزان کارآیی
مدیران بی تاثیر نبوده در حالیکه این تفاوت در آثربخشی مدیران مدارس وجود ندارد. این نتیجه به
این معنی است که همه مدیران تلاش می کنند تا خدمات یکسانی را برای همهی دانش آموزان
برنامه ریزی و سازماندهی نمایند. آگاه نمودن مسئولین و سیاستگذاران آموزش و پرورش برای رفع
این تفاوت می تواند در سیاست های آینده نظام آموزشی تاثیرگذار باشد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اهمیت نقش و وظایف مدیریت در سازمان های دولتی و غیردولتی سازمان آمـوزش و پرورش، همیشه این دیدگاه مطرح بوده که آیا تفاوتی در فرهنگ سازمانی و نوع مدیریت و رهبـری آنها وجود دارد؟ بر همین اساس تحقیقاتی در زمینه های متعدد و متفاوت آن صـورت گرفتـه (نـاظم نژاد، ١٣٩١؛ سرمد، ١٣٨٩) که با عنایت به مطالب مذکور، فراسوی هـر گونـه جهـت گیـری خاصـی، ضروری است که در یک فرایند علمی بـه موضـوع اثـر بخشـی وکـارایی مـدارس بـا توجـه بـه نقـش سیاستگذاری های سازمان آموزش و پرورش پرداخته شود.
ابراهیم اسدی (١٣٩٤) در پژوهش خود مولفه های کارایی و اثربخشی مـدیران در مدارس دولتی و غیر دولتی را مقایسه و به این نتایج دست یافتـه اسـت : بـین نحـوهی برنامـه ریـزی، سازمان دهی، ارزشیابی، اطلاع رسانی، همکاری در واحد آموزشی، توانایی ارائه اطلاعات، توانایی ایجاد همکاری و عملیات رهبری خدمت در مدیران مدارس عادی دولتی و غیـر دولتـی دوره دوم متوسـطه شهر کرج از دیدگاه دبیران تفاوت معنی داری وجود ندارد، امـا بـین نحـوه مهـارت هـای ارتبـاطی، نظارت بر فرآیند یاددهی- یادگیری، خلاقیت و نوآوری، امور مالی، توانایی استفاده از فنـاوری، بیـنش در اهداف ومقاصد و دانش آموز و اولیاء محوری در مدیران مدارس عـادی دولتـی و غیـر دولتـی دوره دوم متوسطه شهر کرج از دیدگاه دبیران تفاوت معنی داری وجود دارد.
همچنین نتایج تحقیق بلادی نـژاد (١٣٩١)، کـوهی (١٣٩٠) و غلامرضـا جنـدقی (١٣٨٢) در خصوص مقایسه کارآیی و اثربخشی مدارس دولتی با مدارس غیـر انتفـاعی نیـز از تفـاوت معنی داری میان این مدارس در تعدادی از مؤلفه های این دو متغیر (از جمله مهارت هـای ارتبـاطی، فرآیند یاددهی- یادگیری، خلاقیت و نوآوری، امور مالی) حکایت می کند که به صورت نـرخ ارتقـای دانش آموزان، تکرار کمتر پایه ، میزان ترک تحصیل دانش آموزان و نـرخ بـازدهی داخلـی بیـان شـده است ."