چکیده:
حکام مغولی هند از نوادگان تیموریان ایران هستند. آنها با فرهنگ ایرانی آشنا و به این شیوه تربیت
شده بودند. بابر شاه موسس حکومت مغولان کبیر و فرزندش همایون به یاری و مساعدت های شاه
اسماعیل وشاه تهماسب به قدرت رسیدند. حمایت پادشاهان صفوی از گورکانیان. آشنایی وعلاقه ی
وافر پادشاهان بابری به فرهنگ ایرانی و سوابق دیرینه ی فرهنگی دو ملت ایران و هند زمینه ی
مهاجرت نخبگان و دانشمندان ایرانی به هند را فراهم نموده و موجب توسعه بیش از پیش فرهنگ
ایرانی در هند گردید. زبان اداری و درباری گورکانیان فارسی بود و پادشاهان مغولی خودبه فارسی
سخن می گفتند. آنها با تاثیر از تمدن و فرهنگ غنی و اصیل ایرانی در حوزه های مختلف فرهنگ
و دب و هنر نهضتی عظیم بپا کردند که حتی در پاره ای موارد از ایران جلوتر بودند.اینها
موضوعاتی هستند که در این مقاله به آنها پرداخته شد. هدف از این نوشتار» بررسی میزان تاثیر
فرهنگ ایرانی بر خاندان بابر در هند بوده که در این مقاله با بهره گیری از روش تحقیق تاریخی» به
گردآوری اطلاعات و مواد خام از منایع و کتب تحقیقاتی به سبک کتابخانه ای پرداخته و به طریق
توصیفی- تحلیلی تدوین گردید.
Moghul kings are from Timooreyan generation. They were familiar with
Iranian culture and were trained with it. Baber, the founder of Moghul
government and his son Homayon gained the government by the help of
Shah Emaseel and Shah Tahmasb. Supporting Safavi kings, familiarity and
interest of Baber kings to Iranian culture and old cultural background of
two nations (Iran- India) prepared the situation for Iranian elites and
scientist’s migration and it caused Iranian cultural progress in India. The
formal language in Goorkanian era was Persian and the Moghul kings
spoke Persian. Indians made a big movement in different fields of culture,
literature and art by the influence of Iranian rich civilization and culture
and even in some fields Indians were better than Iranians.This article
aimed to investigate the amount of influence of Iranian culture on Baber
dynasty in India. In this article, the attempt was made to gather
information and raw materials from resources and book by using the
history research method and library method of data collection. Then it was
written in a descriptive- analytical way.
خلاصه ماشینی:
"رابطه ی گورکانیان با پادشاهان صفوی خصوصا شاه تهماسب و شاه عباس بسیار مطلوب، دوستانه و برادرانه بود و این امر زمینه ی تبادل سیاسی - فرهنگی ، خصوصا توسعه و رونق فرهنگ ایرانی را در هند فراهم آورد.
(لاهیجی، 1362: 95-94) مجموعه ی این اقدامات باعث افزایش علاقهی بابر به فرهنگ ایرانی گردید و زمینه ساز روابط دوستی و فرهنگی دو امپراتوری صفویان و گورکانیان را فراهم نمود و این امر به انتشار زبان و ادب و هنر در شبه قارهی هند منجر گردید.
(سلطانزاده، 1387، مقدمه ی مؤلف: 1) بابر که از سرچشمه ی جوشان فرهنگ ایرانی سیرآب شده بود با شکست دادن پادشاهان هند یک امپراتوری بزرگ ایجاد نمود که با هنر و هنرمندان ایرانی جوش خورده و عجین گردید.
باز پسگیری سلطنت هند به لطف ایرانیان موجب تأثیر مستقیم ایرانیان بر شبه قاره گردید و در تمام دوران حکومت مغولان این تأثیر در آثار هنری دیده میشود و چنان عمیق و اساسی بود که زبان فارسی به عنوان زبان رسمی در دربار بکار رفت.
(مجموعه مقالات روابط فرهنگی ایران و هند، 1385: 178) جهانگیر به علم و ادب توجه خاص داشت، صاحب ذوق بود و شعر میسرود و به آسانی و نرمی مینوشت و از سادگی و روانی نثر فارسی بهره میجست و در اثر خود، جهانگیرنامه، از این روش استفاده نمود.
عالمگیر با ایجاد وسیعترین امپراتوری مسلمان دامنهی ادب و فرهنگ مشترک شبهقاره هند و ایران را که در دورهی شاهجهان به اوج خود رسیده بود به تمامی نقاط این سرزمین پهناور توسعه داد."