چکیده:
توسعه مالی با کمک به تسریع سرمایهگذاری منجر به رشد و توسعه اقتصادی شده و از سوی دیگر، بخش کشاورزی بویژه در کشورهای در حال توسعه، یکی دیگر از عوامل مهم در رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی است. لذا، توسعه و گسترش بازارهای مالی در بخش کشاورزی این کشورها از اهمیتی ویژه برخوردار است. از اینرو، این مطالعه با هدف بررسی رفتار غیرخطی ارزشافزوده بخش کشاورزی در دامنههای گوناگون از اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی به عنوان شاخص توسعه مالی، برای کشورهای عضو دی هشت طی دوره 2015-1995 در چارچوب یک مدل غیرخطی پنلی انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که توسعه مالی با سرعت ملایم 16/ 3، با گذشتن از حد آستانه که معادل 10/ 16 درصد ارزش تولید ناخالص داخلی است، از رژیم یک به رژیم دو گذر خواهد کرد و عامل رابطه غیرخطی در مدل است. تاثیر این متغیر در رژیم نخست مثبت و با قرار گرفتن در رژیم دوم منفی برآورد شده است. تورم در رژیم نخست تاثیر مثبت و بیمعنی، و در رژیم دوم تاثیری منفی و معنیدار بر ارزشافزوده کشاورزی دارد. سرمایه و نیروی کار نیز در هر دو رژیم تاثیر مثبت و معنیدار بر ارزش افزوده کشاورزی دارند، اما این تاثیر در رژیم دوم برای هر دو متغیر کاهش یافته است که با توجه به افزایش تورم ناشی از افزایش توسعه مالی بیشتر از حد آستانه، این کاهش برای این دو متغیر منطقی میباشد. بنابراین، با توجه به نتایج که حاکی از عملکرد ضعیف بازارهای مالی در تخصیص و جهتدهی به اعتبارات است، باید با اقدامهایی مانند ایجاد فضای رقابتی در سیستم بانکی این کشورها، انتخاب درست متقاضیان وام، تخصیص مطلوب منابع مالی بین بخشهای گوناگون کشاورزی و سایر بخشها، زمینه رشد بخش کشاورزی به عنوان یکی از بخشهای مهم در رسیدن به رشد اقتصادی کشورها، فراهم شود.
The present study aims to determine the effects of financial market development on value added of agricultural sector in D-8 nations from 1995 to 2015 using a nonlinear panel method. The results indicate that financial development with a mild speed (3.16)، after going past the threshold (16.10) of value domestic product) will depart from the first model to the second model، and this is the factor of nonlinear connection in the model. The impact of this variable in the first model is positive. But after going to the second model، the impact will turn into a negative one. As for the inflation، in the first model، it is positive and meaningless، but in the second model، it is meaningful and negative، especially with regard to agricultural value added. Investment and labor in both models have a positive and meaningful impact on agricultural value added. While in the second model their effect is mitigated. This decrease، with regard to increased inflation due to increased financial expansion past the threshold، is comprehensible and logical. Ergo، according to the results of the shoddy performance of financial markets in earmarking and channeling credits، essential steps such as establishing a competitive atmosphere in the banking system of developing countries، selecting the appropriate loan applicants، earmarking the funds between various sectors of agriculture and other sectors، must be taken. Last but not least، the way for agricultural growth must be paved، because this sector is one of the key sectors in economic development of countries.
خلاصه ماشینی:
"در حقیقت این پژوهش با توجه به آثار مثبت و منفی که توسعه مالی برای اقتصاد و متغیرهای کلان اقتصادی 1 -Supply-Leading 2 -Goldsmith 3 -McKinnon در پی خواهد داشت ، با یک رویکرد غیرخطی و با استفاده از روش رگرسیون انتقال ملایم پانلی، برای یافتن پاسخ به این سوال که آیا توسعه مالی در دامنه های گوناگون تاثیر یکسانی بر رشد بخش کشاورزی کشورهای دی هشت دارد یا خیر؟، به بررسی برآیند آثار توسعه مالی بر رشد ارزشافزوده کشاورزی در این کشورها میپردازد.
لذا، این مطالعه جهت پوشش دادن نتایج و یافتن پاسخ برای مغایرتهای بدست آمده از مطالعات گذشته ، با یک رویکرد غیرخطی و لحاظ کردن شرایط جغرافیایی، ساختار اقتصادی و دیگر مواردی که میتواند دلیلی بر چگونگی تاثیر و ارتباط بین توسعه مالی و رشد بخش کشاورزی در کشورهای مورد مطالعه در این پژوهش باشد، به بررسی رابطه توسعه مالی و ارزشافزوده کشاورزی درکشورهای عضو دی هشت خواهد پرداخت .
هم چنین ، زمانی که جهت دهی به اعتبارات به صورت درست و در بخش های مولد اقتصادی انجام نگیرد و یا این که اعتبارات اعطا شده در بخش مورد نظر که به آن تعلق گرفته صرف نشود، اثرات سوء آن بر رشد بخش های گوناگون میتواند بیش تر از آثار مثبت آن باشد و همانگونه که از نتایج برمیآید در کشورهای مورد مطالعه که همگی جزو کشورهای در حال توسعه هستند زمانیکه توسعه مالی فراتر از حد آستانه (١٦/١٠ درصد) باشد، نه تنها به رشد بخش کشاورزی کمک نکرده که تاثیر منفی بر رشد آن خواهد داشت و این میتواند به دلیل ضعف بازارهای مالی در این کشورها و نیز عدم جهت دهی مناسب و یا عدم صرف اعتبارات اعطایی در بخش مورد اختصاص یافته باشد."