چکیده:
کتب درسی ویژگیها و ابعاد گوناگونی دارد که داوری دربارة کیفیت آن مستلزم ارزیابی همهجانبه و نقد و بررسی آن از جوانب مختلف است. درهمینراستا، مطالعه حاضر با هدف ارائة معیارهایی برای ارزیابی نقادانه کتب درسی دانشگاهی ازمنظر اصول طراحی پیامهای آموزشی انجام شد. پژوهش حاضر با روش کیفی از نوع مطالعه کتابخانهای انجام شد که بهصورت استقرایی منابع علمی، ازقبیل کتب و مقالات منتشرشده در موضوع موردبررسی، مطالعه و سپس موارد مطرحشده طبقهبندی و معیارهای جدید برای ارزیابی نقادانه کتب درسی ارائه شد. جامعه پژوهش حاضر را کلیه منابع اطلاعاتی، کتب، و مقالات نمایهشده در مجلات معتبر داخلی و خارجیای تشکیل میداد که در سالهای 1380 تا 1396 و 2000 تا 2017 چاپ شده بودند. همچنین نمونهگیری، در پژوهش حاضر، بهروش غیرتصادفی از نوع هدفمند انجام شد. نتایج نشان داد که در نقد کتب درسی ـ دانشگاهی علاوهبر توجه به بعد ظاهری، ساختاری، محتوایی، و نگارشی دو بعد دیگر وجود دارد که اهمیت بالایی دارد و آن عبارت است از بعد پژوهشی و بعد آموزشی. درنهایت، میتوان نتیجه گرفت که اگر بعد آموزشی و پژوهشی در نقد کتب درسی ـ دانشگاهی که نخستین هدف آن انتقال یک پیام آموزشی است نادیده گرفته شود نقد اثر موردنظر ابتر مانده و به غایت مقصود نرسیده است.
Textbooks have different features and dimensions that reviewing their quality requires study، criticism and evaluation from different perspectives. Therefore، this study aimed to provide some criteria for critical assessment of academic textbooks based on principles of educational messages. This is a qualitative library research in which the scientific resources such as books and articles have been studied inductively، and then، the topics were categorized and new criteria for critical assessment of textbooks presented. The research population of this study include all information resources، books، and indexed articles in the accredited domestic and foreign journals which published through 2001 to 2017. Moreover، the sampling method of this research is purposive non-random sampling. The results indicated that in the criticism of academic textbooks، other than regarding the formal، structural، content، and writing dimensions، there also exist two more dimensions of a high importance، i.e.، the educational and research dimensions. Finally، it can be concluded that in the criticism of academic textbooks، in which the first purpose is the transmission of an educational message، if the educational and research dimensions ignored، the critique of the book would stay inapplicable and would not satisfy its goals.
خلاصه ماشینی:
بنابراین، پژوهش حاضر بهدنبال یافتن پاسخ به این سؤال بوده است که در نقد کتب درسی دانشگاهی از منظر اصول آموزشی چه ابعاد و مؤلفههایی باید بررسی شود؟ تألیف کتاب درسی مطلوب، همانند پژوهش علمی، به برنامهریزی و طراحی دقیق قبلی نیازمند است.
درزمینۀ معیارهای نقد و ارزشیابی کتب درسی پژوهشهای مختلفی انجام شده است که ازجملۀ آنها میتوان به پژوهشهای زیر اشاره کرد: جمالی زواره در سال 1387 پژوهشی با عنوان «بررسی معیارهای تألیف و تدوین کتابهای درسی مطلوب رشتههای دانشکدههای علوم تربیتی و روانشناسی در حیطههای نگارشی، ساختاری، ظاهری، محتوایی، و روانشناختی از دیدگاه مؤلفان برتر، صاحبنظران برنامۀ درسی، و دانشجویان» انجام داده است.
در این پژوهش، مشارکتکنندگان در حیطههای مختلف شاخصهایی را مطرح کرده بودند که برخی از آنها عبارتاند از: درزمینۀ نگارشی: توجه به زبان و ادبیات فارسی و اصول نگارشی، توجه به اندازۀ حروف، توضیح واژگان تخصصی؛ درزمینۀ ساختاری: مقدمۀ کتاب، روشهای مطالعه و توضیح ساختار کتاب، اهداف آموزشی فصلها، مقدمۀ هر فصل، سؤالهای تحلیلی، تمرین و تکلیف، معرفی منابع مکتوب و نشانیهای اینترنتی، خلاصۀ فصل و نمایهها؛ درزمینۀ ظاهری: ساختار منظم در ارائۀ اصول و مفاهیم و قوانین و روش علمی، نظموانضباط منطقی، توجه به اصول یادگیری در نگارش و سازماندهی مطالب، روند منطقی طراحی فصلها و صفحات کتاب؛ درزمینۀ روانشناختی: قابلفهمبودن، بهروزبودن ازنظر علمی، مستند و مستدل و مفید و مختصربودن مطالب، کاربردیبودن، مغایرتنداشتن با ارزشها و مبانی فرهنگی و نیازهای جامعه، مغایرتنداشتن با اصول و مفاهیم علمی آن حوزۀ دانش، و تقویت علاقه و کنجکاوی دانشجویان در تدوین مطالب با استفاده از روشهای مختلف.