چکیده:
در این مقاله، سه جلد آخر مجموعه ی تاریخ ادبیات کودکان ایران تالیف محمدهادی محمدی و زهره قایینی را در دو حوزه ی کلی ارزیابی کرده ایم: 1. مقدمات و زمینه های نظری، شامل: 1.1. نداشتن پیشینه ی کامل 1.2. مشخص نبودن مبنای نظری و روی کرد نویسندگان در نوشتن تاریخ ادبیات و به طور خاص، تاریخ ادبیات کودکان؛ 2. مسائل ساختاری و محتوایی، شامل: 2.1. نداشتن ساختار منسجم 2.2. مشخص نبودن تعاریف و اصطلاحات و گسست اثر از زمینه ی نظری ادبیات کودکان در ایران و جهان 2.3. ارجاع ندادن به منابع معتبر و طرح مدعاهای اثبات نشده 2.4. گستردگی بیش از حد دامنه ی کار 2.5. مشخص نبودن مبنای دوره بندی ها 2.6. مسائل مربوط به هیئت و ظاهر کتاب 2.7. مشکلات نگارشی و ویرایشی.
در مجموع، علی رغم اشکالات نظری، ساختاری و محتوایی، ارزش اصلی این مجموعه را می توان در گردآوری منابع و اسناد مربوط به تاریخ ادبیات کودکان (به خصوص اسناد نادر) دانست و آن را به منزله ی منبع مهمی در این زمینه معرفی کرد.
in Iran present article has evaluated the last three volumes of Tarikh-e Adabiat-e Koodakan-e Iran (The History of Children’s Literature of Iran) in two general areas: 1. the Generalities and the theoretical grounds، including: 1.1. Not explaining the complete literature of the subject، 1.2. not having a clear theoretical base and an explicit approach toward writing the history of literature as a whole and writing the history of children’s literature in particular; 2. The structural-content problems including: 2.1. Not having a coherent structure، 2.2. Not having a clear terminology، 2.3. Not referring to authentic resources and raising unproven claims، 2.4. Covering a very vast historical domain، 2.5. Not having a clear base for the historical periodization، 2.6. Having deficiencies pertaining to the format and the appearance of the book، 2.7. Having writing and editing errors.
As a whole، in spite of the theoretical، structural and content deficiencies، the real importance of this collection is that it has gathered the source materials and documents (specially the scare documents) relating to Persian children’s literature and one can introduce it as an important reference book in this field.
خلاصه ماشینی:
در طرح پیشینه به این صورت ، مدعای ضمنی این بوده است کـه چـون در نمونـه هـای خارجی، نویسندگان به تاریخ فراگیر نپرداخته انـد، ضـرورتی بـرای ارجـاع بـه آن هـا و بررسیشان نیست ، اما چنان که بعد نشان خواهیم داد، حتی همین مفهـوم تـاریخ فراگیـر نیز مـبهم اسـت و نسـبت آن بـا سـایر گونـه هـای تـاریخ نویسـی (و دقیـق تـر، تـاریخ ادبیات نویسی) روشن نیست .
نویسندگان این مسئله را تبیین میکنند که چرا از بخش نخست آغاز کرده اند (و مـثلا از آخر به اول نیامده اند)، اما با توجه به روشن نبودن مبنای دوره بندی، پاسخی بـرای ایـن پرسش ها وجود ندارد: چرا گستره ی زمانی دو بخش ، ایـن قـدر نامتناسـب و نـاهمگون است ؟ آیا نمیشـد دوره هـا را مختصـرتر و در تعـداد بـیش تـر در نظـر گرفـت ؟ چـرا نویسندگان با تأکیدی که بر امکان از دست رفتن اسـناد و منـابع ، بـه خصـوص اسـناد و منابع عصر مشروطه به بعد دارند، کار را با عصر مشروطه آغاز نکـرده انـد؟ پیونـد میـان مبنای نظری و این دوره بندی کلی چیست ؟ این پرسش ها بیجواب مـیماننـد و علـتش هم همان مشخص نبودن مبنای نظری دوره بندی و تقسیمات کتاب اسـت کـه خـود بـه مشخص نبودن و ابهام مبنای نظری کلی برای تألیف تاریخ ادبیات کودکان برمیگردد.