خلاصه ماشینی:
"نگاهی به نمایش شکنج و رنج و سپنج فرخنده به کارگردانی شهرام گیل آبادی ندا عابد دایرهای بزرگ در فضایی تاریک، دایرهای شامل دایرههای کوچکتر، دایرههایی انسانی، مرد و زن در سالنی تاریک با دو آیینهی قدی بزرگ، که در همان ابتدای ورود وادارت میکند «خودت" ببینی.
ندا و زهرا و فرزین و شهرامی که میتوانند هر کدام از حضار باشند، بخشهایی از دیالوگهای نمایش رنج و شکنج و سپنج محمود استاد محمد را سیاهپوشانی اجرا میکنند که هر کدامشان یک فرخنده هستند، در میانهی نمایش چراغها روشن میشود، فرصتی برای اینکه هر کس در این چند دقیقه حرفی، آوازی، شعری اگر دارد بگوید و بخواند و دوباره چراغها خاموش و ادامهی نمایش...
پس وقتی قرار بر حرف زدن، و ابراز خود و ایجاد فضایی برای دیالوگ بین انسانها میشود شاید نخستین نوبتها باید به زنان برسد و همین است که جو را در ناخودآگاه پنهانش دارای حسی زنانه میکند."