چکیده:
چکیده یکی از مهمترین پویههای روشنگری در جنبش ایدهآلیسم متبلور گردید و آنچه بعدها به ایدهآلیسم آلمانی شهرت یافت، خود ریشه در اندیشهی روشنگری داشت. در آلمان، بر خلاف انگلیس و فرانسه، اندیشه بر احساس و تجربه تقدم یافت و ایدهآلیسم به عنوان رهیافت فلسفی بر اذعان متفکران این سرزمین، چیره شد. در نظر متفکران، ایدهآلیسم آلمانی عبارت است از فلسفهی کانت و پیروان بلاواسطهی او، در حالیکه در نظر مورخین، ادبیات ایدهآلیسم در نوشتههای کسانی چون گوته و شیلر تبلور مییافت. کانت، بنیانگذار فلسفهی کلاسیک آلمان و اندیشمند دورانسازی است که تأثیری عمیق بعد از خود به جای گذارد. در حقیقت، چارچوب و بنیاد فلسفی ایدهآلیسم، به زعم اندیشههای او پیریزی شد. اندیشمندی که خواست تا تجربهگرایی و عقلگرایی را در نظام فلسفی خویش تلفیق کند. با اینهمه، الویتی که وی به ذهنیت در برابر طبیعت میدهد، اهمیت درک ذهنیت هنرمند و آفریننده را در پی دارد. لوک فری، فلسفهی کانت را «نخستین و کاملترین بیان فلسفهی مدرنیته» میداند؛ چرا که معلوم شد که نیروی متعالی آفریدهی خردورزی و کار ذهنی آدمی است. ما در این تحقیق تلاش خواهیم کرد تا ضمن بازشناسی جریانهای تاریخی عصر کانت به ویژه جریان رمانتیسم و ایدئالیسم، اندیشههای زیباشناسانهی کانت را از خلال کتاب «نقد قوه حکم« او استخراج کنیم.
خلاصه ماشینی:
روشنگری، رمانتیسم ، ایده آلیسم ، امر زیبا، کانت ١- گروه فلسفه هنر، واحد علوم و تحقیقات ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ، ایران ، yahoo.
در این میان ، جنبش رمانتیسم که ریشه های آن در قرن هجدهم نهفته است به عنوان جنبشی ادبی- هنری و فلسفی، در تقابل با روشنگری ونئوکلاسیسم شکل گرفت که ژرف ترین تحول ادبی و هنری در غرب محسوب میشود.
نظر به این که رهیافت ها و نگرش های رمانتیکی، از قبل ، زمینه سازی شده و شکل گرفته اند، بررسی ریشه های ادبی و فلسفی این جنبش ، بحث را به پاره ای مؤلفه های روشنگری و گرایشات ایده آلیستی میکشاند؛ چرا که آنچه در تفکرات و آرای رمانتیک ها بیش از همه برجسته و شاخص است ، سوبژکتیویته و خیال انگیزی آن ها میباشد.
از این رو، آن طور که باید نمیتوان مرزهای میان روشنگری و رمانتیسم را مشخص کرد؛ زیرا رمانتیک ها هم به جهت آن که در مکتب نئوکلاسیک بیش از حد بر جنبه ی عقلانی هنر تأکید میشد و جنبه های درون انگیز و حسانی و انگیزه های ناخودآگاه هنرمند و نیز واکنش ناخودآگاه مخاطب نادیده انگاشته میشد از سبک هنری نئوکلاسیسم فاصله گرفتند.
٤ آن رأی و نظر شلینگ که بسیار به زیباشناسی و فلسفه ی هنر آلمان تأثیر نهاد این میباشد که اگر همه چیز در طبیعت زنده باشد و ما صرفا خود آگاه ترین نماینده ی طبیعت باشیم کار هنرمند کندوکاو در خویش و فراتر از آن کندوکاو در آن نیروهای پنهان و ناخودآگاه است که درون او در جنب و جوشند.