چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه انگیزش شغلی و خلاقیت با عملکرد حرفه ای معلمان شهرستان جهرم انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان شهرستان جهرم در سال تحصیلی95-94 بودند. نمونه این پژوهش 150 نفر از این معلمان بودند که بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون، پرسشنامه خلاقیت اسمی و پرسشنامه انگیزش شغلی هکمن و آلدهام بود که از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار بودند. نتایج نشان داد که از ابعاد خلاقیت، همبستگی مثبت و معنیداری بین ابعاد تحمل شکست، قبول ابهام، تشویق، قبول سوالات و تحمل تضاد با عملکرد حرفه ای وجود دارد. اما بین بعد کنترل بیرونی با عملکرد حرفه ای معلمان رابطه ای مشاهده نشده است. همچنین ابعاد قبول ابهام، تشویق و کنترل بیرونی قدرت پیش بینی عملکرد حرفه ای را داشتند. نتایج نشان داد که از ابعاد انگیزش شغلی، همبستگی مثبت و معنیداری بین ابعاد تنوع مهارت، هویت شغل، اهمیت شغل، استقلال و بازخورد شغل با عملکرد حرفه ای وجود دارد. همچنین تنها دو بعد تنوع مهارت و بازخورد شغل قدرت پیش بینی معناداری برای عملکرد حرفه ای داشت. و در نهایت نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین انگیزش شغلی با عملکرد حرفه ای و همچنین خلاقیت شغلی با عملکرد حرفه ای وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
داشتن کارمندانی برانگیخته از جمله اجزای کلیدی جهت افزایش عملکرد لازم برای سازمانی چون آموزش و پرورش است که خواهان 1- Plank & Read تداوم موفقیت در عرصه های مختلف می باشد.
همچنین از آنجا که هیجانات و عواطف به عنوان عوامل مهیج می توانند معلمان را برانگیزانند تا به گونه ای اثربخش تر تکالیف خود را انجام داده و خدمات با کیفیت با ذینفعان مستقیم مدرسه یعنی دانش آموزان ارائه دهند، لذا در نهایت این عوامل باعث میشود این سوال مطرح گردد که آیا بین انگیزش شغلی و خلاقیت با عملکرد حرفه ای معلمان شهرستان جهرم رابطه معنی داری وجود دارد؟ روش : روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود..
بررسی فرضیه اصلی تحقیق «بین انگیزش شغلی و خلاقیت با عملکرد حرفه ای معلمان شهرستان جهرم رابطه معناداری وجود دارد.
» جهت آزمون این فرضیه از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین ابعاد تحمل شکست ، قبول ابهام ، تشویق ، قبول سوالات و تحمل تضاد با عملکرد حرفه ای وجود دارد.
آنها یادآور می شود که از میان پنج عامل هوشمندی، اهمیت خلاقیت محیطی فزونتر از دیگر عوامل است ؛ چه افراد برخوردار از این نوع هوش ، هم فوریت های سازمانی را بخوبی درک و مدیریت می کنند و هم در موقعیت عادی بهتر می توانند با افراد و مدیران بالاتر از خود ارتباط برقرار کنند؛ افزون بر آن ، آنان به سبب شناخت منابع قدرت و نیز آگاهی از ظرفیت های رسانه ای و ارتباطی جامعه ، می توانند بحران ها و تهدیدها را به فرصت تبدیل ، و از آن برای افزایش کارایی سازمان خود استفاده کنند.