چکیده:
عرصة خاقانیپژوهی هنوز راههای نرفته بسیار دارد. یکی از این راهها سامان دادن به شرح دیوان این شاعر پیچیدهگوست. در مقالة حاضر، شرحهای بیت «چو باشه دوختهچشمی به سوزن تقدیر/ چو لاشه بستهگلویی به ریسمان قضا» از خاقانی، ضمن شرحنامههای اشعار این شاعر مورد واکاوی قرار گرفته است. این مقاله با روش تحلیلی کوشیده است به این پرسش، پاسخ گوید که شرح بیت مذکور در این شرحنامهها، چه اصلاحاتی میطلبد؟ بر این اساس نتیجه گرفتهایم شارحان دیوان خاقانی، هنگام شرح این بیت، تفاوت معنای باشه با باز و همچنین تقابل باشه با باز از جهت کوچکی باشه و بزرگی باز را نادیده گرفتهاند؛ ضمن این که تعبیر دوختهچشم بودن باشه را، بستن چشم باز، بدون ذکر شیوة دقیق آن نگاشتهاند؛ این در حالی است که اولا باشه با باز تفاوت دارد و در فرهنگها و بازنامهها، یک نوع پرندة شکاری کوچکتر از باز معنی شده است و ثانیا خاقانی در بیت مورد نظر، افزون بر جناس میان باشه و لاشه، کوچکی باشه را در تقابل با بزرگی باز، مورد نظر داشته است تا از رهگذر تشبیه همزمان انسان به باشه و لاشه، علاوه بر حقارت و کوری او مقابل قدر، مقهوریت و خفگی وی مقابل قضا را نیز برساند و ثالثاً شاعر در این بیت، به شیوة تربیت باشه با دوختن واقعی پلکهای چشم این پرنده اشاره کرده است و ازاینرو جزء «به سوزن» را هم ضمن آن آورده است.
خلاصه ماشینی:
این مقاله با روش تحلیلی کوشیدهاست به این پرسش، پاسخ گوید که شرح بیت مذکور در این شرحنامهها، چه اصلاحاتی میطلبد؟ بر این اساس، نتیجه گرفتهایم شارحان دیوان خاقانی، هنگام شرح این بیت، تفاوت معنای باشه با باز و همچنین تقابل باشه با باز از نظر کوچکی باشه و بزرگی باز را نادیده گرفتهاند؛ ضمن اینکه تعبیر دوختهچشم بودن باشه را، بستن چشم باز، بدون ذکر شیوهی دقیق آن نگاشتهاند؛ این در حالی است که اولا باشه با باز تفاوت دارد و در فرهنگها و بازنامهها، یک نوع پرندهی شکاری کوچکتر از باز، معنی شدهاست؛ ثانیا خاقانی در بیت مورد نظر، افزون بر جناس میان باشه و لاشه، کوچکی باشه را در تقابل با بزرگی باز، مورد نظر داشتهاست تا از رهگذر تشبیه همزمان انسان به باشه و لاشه، علاوه بر حقارت و کوری او مقابل قدر، مقهوریت و خفگی وی مقابل قضا را نیز برساند و ثالثا، شاعر در این بیت، به شیوهی تربیت باشه با دوختن واقعی پلکهای چشم این پرنده اشاره کردهاست و از اینرو جزو «به سوزن» را هم ضمن آن آوردهاست.
مقدمه امروزه خاقانیپژوهی گسترش فراوان یافتهاست؛ اما هنوز شرح دیوان این شاعر پیچیدهگو به یک سامان پذیرفتنی نرسیدهاست و حتی تاکنون شرحنامهی کاملی از آن نمیشناسیم؛ ضمن اینکه شرحنامههای موجود نیز به اصلاح نیاز دارند؛ برای نمونه، شرح بیت زیر و به ویژه مصراع اول آن، ضمن این شرحنامهها، علیرغم سادهنمایی، نیازمند اصلاح است: چو باشه دوختهچشمی به سوزن تقدیر چو لاشه بسته گلویی به ریسمان قضا (خاقانی شروانی، 1368: 12) مقالهی حاضر میکوشد این کار را پیش ببرد.