چکیده:
جدالهای ایران-عربستان مجالی نو برای مداقهای ژرف تر به تعارضهای منطقه ای و بینالملل و با هدف ترسیم چشم اندازی نو نظم و نسق یافت. دغدغه این سطور چنین پدیدار شد؛ فرایندهای منازعه میان ایران-عربستان از منظر اقتصاد سیاسی بینالملل چگونه صورت بندی میگردد؟ آیا جدال صرفا یک مساله هویتی-فرقه ای است؟ نگارش این مجال با این فرضیه نظم خود را یافت که فرایندهای متعارض اقتصاد سیاسی و نو مرکانتلیسم دولتی، مالیه بینالملل و تکنیکال تولید فرامدرن و شرکت های چند ملیتی پس از کنفرانس برتن وودز استعداد ایجاد چالش امنیتی میان دولت ها را بیش از گذشته فراهم کرده است. به سخن دیگر دیگر دولت ها اینک به مثابه گذشته حاکم بلامنازعه نظام بین الملل نیستند و پارامترهای اقتصادی در ایجاد گسل ها بسیار اثرگذار هستند. تضادهای ایران-عربستان هم خارج از این تقارن نبوده و تنشها ناشی از تعارض ساختار و اقتصادی سیاسی نظام بینالملل ناشی گشته است؛ بدین قرارکه منافع هژمون (آمریکا) در همپوشانی با سرمایهداری بین المللی (تسلیحاتی، نفت، فناوری، تجارت اینترنتی و غیره...) باعث تعارض میان ایالات متحده و بازیگران کلیدی در مناطق (ایران) خواهد شد. متعاقب این رویداد آمریکا برای حفظ موازنه و تامین منافع شرکتهای چند ملیتی فرامدرن و هژمون بازارکوشش خود را بر جلوگیری از نسج یافتن قدرتی نو ظهور در خاورمیانه معطوف خواهد کرد. پی آمد گسترش تضاد ساختاری میان قدرت منطقه ای (ایران) و هژمون منازعه نیابتی میان ایران-عربستان درشکل هویتی نیابتی محتمل خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
تضادهای ایران-عربستان هم خارج از این تقارن نبوده و تنشها برآمده از ساختار و اقتصادی سیاسی نظام بینالملل ناشی گشته است؛ بدین قرارکه منافع آمریکای هژمونی در همپوشانی با سرمایهداری بین المللی، تسلیحاتی، نفتی، فناوری فرامدرن، تجارت عظیم مجازی و غیره...
بدین جهت دغدغه نگارش این مجال با این فرضیه نظم منطقی خود را یافت که فرایندهای منازعه در اقتصاد سیاسی بینالملل در دوران نومرکانتلیسم دولتی و تکنیکال انحصاری تولید فرامدرن در همپوشانی با منافع دولتهای قدرتمند نظام بینالملل به افزایش شکاف میان دولتها در سطوح جهانی و بالتبع ایران-عربستان دامن خواهد زد.
مساله این است با توجه به نظریه ثبات هژمونیک، ایالت متحده آمریکا به لحاظ اقتصاد سیاسی بینالملل میان ایران-عربستان چه نقشی بازی می نماید؟ آیا ایالت متحده توانسته رژیمی از قواعد بین المللی را با توجه به سیطره خود ایجاد نماید تا میان ایران-عربستان ثبات ایجاد نماید؛ یا اینکه خود یک طرف قضیه جدال است؟ همانگونه که در نظریه ١ عراق، ایران و عربستان ٢ هسته ای و مالی تک-چند قطبی نظریه والت مطرح است؛ ایران به عنوان قدرت کلیدی منطقهای در برابر تسلط هژمون موازنه خواهد کرد.
طبق پیش بینی مدل تک-چند قطبی استفان والت اتحاد هژمون با عربستان به نبرد نیابتی با ایران دامن خواهد زد؛ البته بستر آن ناشی از فرایندهای های متعارض اقتصاد سیاسی بینالملل خواهد بود که به شکل ساختی خود را بازتاب بخشیده است.
(١٠٥-١٠١ :٢٠١٣ ,Mabon) نتیجه گیری اقتصاد سیاسی جدال ایران عربستان رویه پیچیده ای تری داردکه به لحاظ ساختاری و طبق نظریه استفان والت در واقعگرائی میان قطب هژمون و بازیگر کلیدی منطقهای ایران، برای در اختیارگرفتن منابع قدرت رقابت در جریان است.