چکیده:
میشل فوکو، در خصوص مفهوم و چیستی قدرت، درک سلسله مراتبی ساده را رد میکند و معتقد است قدرت یک مفهوم ساده ابلاغی از بالا به پایین و دستوری نیست، بلکه در شبکهای از روابط در هم پیچیده، ساری و جاری است. همان چیزی که ساختار جامعه را تعیین و آن را مشروع میکند. قدرت در این مفهوم ریشه در لایههای مختلف تعاملات اجتماعی و زبانی (مفاهیم) دارد. به عبارت دیگر اعمال قدرت به شکل یک بردار خطی رو به پایین اجرا نمیشود بلکه به اصطلاح در یک ظرف گفتمانی شکل میپذیرد و معنی مییابد.
در اندیشه فوکو «مساله قدرت» در همه جا جاری است، در نسبتها و اهمیت یافتن مناسبتها، در روابط و تعاملات زبانی و کلامی میان افراد، طبقات و گروههای اجتماعی که به روشها و منشهای گوناگون ابراز میشود. و آنچه باعث بازتولید نظم موجود میشود، گرهخورده با آن نظمی است که مجموعه مفاهیم را در خرد جمعی جامعه تولید میکند و مشروعیت میبخشد.
تعریف میشل فوکو از قدرت به لحاظ نظری کمک وافری به جامعه شناسی جدید نموده است و این نکته¬ای است که نوشتار حاضر به¬طور مبسوط بدان پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
کلید واژهها قدرت، اقتدار، سلطه، حقیقت، دانش، سوژه، ابژه دانشیار جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات مقدمه بدون شک، مساله قدرت 1 در کانون آسیبشناسی فکری فوکو، در تفهیم وضع موجود و جاری انسانی قرار دارد.
فوکو در تحلیل تبار شناسانه خود در آثاری از قبیل: مراقبت و مجازات و تاریخ جنسیت به این مساله پرداخته که چگونه انسانها به واسطه قرار گرفتن در شبکهای از روابط قدرت و دانش به سوژه و ابژه دانش و قدرت تبدیل میشوند.
قدرت در عامترین مفهوم خود دلالت دارد بر (الف) توانایی ایجاد رویدادی معین (خواه از این توانایی بهرهگیری شود یا نشود ) یا (ب) تأثیر یا نفوذی که توسط یک انسان یا گروه با هر وسیله و به شیوهای مورد نظر بر رفتار دیگران اعمال گردد و در این راستا قدرت سیاسی متضمن وجود رابطهی روانی بین نخبگان سیاسی و کسانی است که تحت نفوذ آن قرار دارد.
فوکو در آثار خود، خواننده را به مقاومت در برابر قدرت و نبرد با سلطه تشویق کرده و میخواهد راه را برای آزادی افراد زیر سلطه فراهم سازد و بر همین اساس آنچه فرد انجام میدهد تجلی خواست قدرت است، حاکم و محکوم، جلاد و قربانی، زندانبان و زندانی همگی یکسانند، آنکه با سلطه مبارزه میکند و آنکه به سازش با سلطه تن در میدهد، هر دو بازیچه دست قدرتاند، با اینحال نشانگر تناقض در تز فراگیر فوکو است.